آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص131
مرکز ثقل آن تصویر هنری است، نمونه هایی از این متن ارائه شود. پیداست که تأکید و تکیه بر آفرینش هنری و جنبه های زیبایی شناختی نهج البلاغه، نادیده گرفتن ژرفای معنای آن نیست؛ بلکه بیان کننده این مسئله است که معنای والا در لباسی فاخر از زیبایی های لفظی گنجانده شده است که این مسئله بیش از هر چیز بر زیبایی روح آفریننده این اثر دلالت دارد.
مفهوم شناسی
مفهوم آفرینش که در عربی به آن « ابداع » ( نوآوری ) « خلق » و « عبقریه » ( نبوغ ) گفته می شود، میان فیلسوفان و ادیبان مناقشات فراوانی را صورت بخشیده است. وجه مشترک این دیدگاه آن است که برخی آن را به قوای عقلی بر می گردانند و برخی آن را به امور عینی؛ گاه نیز از اصطلاح « الهام » استفاده می شود. جرجانی می گوید: « الهام آن است که از طریق فیض بر دل افکنده می شود و گفته می شود، الهام آن است که از راه علم در قلب افکنده می شود و فرق بین اعلام و الهام آن است که الهام از اعلام خاص تر است چون گاه از طریق سبک است و گاه از طریق آگاهی …».[1] از این سخنان چینن بر می آید که الهام از طریق فیض خداوندی صورت می گیرد و همان چیزی است که در عرفان و تصوّف مطرح است و در نتیجۀ مجاهدت عارف و صوفی و تزکیه باطن رخ می دهد. از همین جاست که این گونه الهام و کشف در حوزه شعر با تصوف پیوند می یابد؛ به همین روی در نقد جدید، شعر را الهام و رؤیا می دانند. غزالی هم درک شعر و مانند آن را به مسئله « ذوق » بر می گرداند که همگان از آن بهره ندارند. وی می گوید: « اگر می خواهی نمونه ای از ویژگی های برخی