آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص128
کارآمدی خطبه در گرو توانایی و بلاغت دانی و مخاطب شناسی و گزیده گویی اوست. ایجاز و تطویل، حذف و ابهام و ایهام و شدّت و ضعف واژگان، چینش واژگان و به کارگیری صنایع بدیعی و معنوی، همه و همه در خدمت هدف غایی خطبه، یعنی تأثیرگذاری هستد. این ویژگی ها به طورکامل و دقیق در خطبه های نهج البلاغه یافت می شوند. اما آنچه در تبیین کلام امام عليه السلام و وصف ویژگی های آن دشوار می نماید، تبیین دقیق نوع زبانی است که حضرت عليه السلام به کار گرفته است؛ یعنی اینکه زبان نهج البلاغه زبان ادبی است یا زبان علمی ؟ در سخنان حضرت عليه السلام این دو گونه زبان یافت می شود. آنجا که در وصف طاووس یا توحید باری یا وصف خفاش یا جهان شناسی و کیهان شناسی سخن می گوید، زبان علمی را به کار می گیرد؛ زبانی که در آن رابطه میان دال و مدلول رابطه ای منطقی و ریاضی وار است؛ اما ایشان در هنگام وعظ و حکمت و ارشاد یا خطبه هایی که در نکوهش گروهی یا تشویق دسته ای از مردم ایراد می فرماید، زبان ادبی را به کار می گیرد، زبانی سرشار از تشبیه، مجاز، استعاره، کنایه، جناس، مطابقه و …. در این قسم از سخنان، وجه زیبایی شناختی بر وجه اطلاع رسانی غلبه دارد.
گفتمان نهج البلاغه
از حیث گفتمان شناسی، متن نهج البلاغه دارای سطوح گفتمانی زیر است:
1. گفتمان اجتماعی که به رابطه فردی و اجتماعی و رابطه حاکمیّت با مردم می پردازد.
2. گفتمان سیاسی که به مبانی گفتمان سیاسی و قدرت و رابطه مردم با قدرت سیاسی می پردازد.
3. گفتمان اقتصادی که مبنا و بنیاد آن بر عدالت خواهی استوار است.