پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص103

و سرانجام به صورت تصویر ذهنی درمی آید. می دانیم که تصویرهای ذهنی در آغاز به صورت نمادین یعنی شکل، واژه، نشانه، رمز و تصویر در ذهن منعکس می شوند و پس از طی فرایندی از جمله گذشتن از قوّه خیال، پایه نوعی اندیشه قرار می گیرند. این شناخت ابتدا از پدیده های حسّی آغاز می شود و ذهن خلّاق و آفرینش گر آدمی به طورهدفمند دست به تغییر و ترکیب تصویرهای ذهنی می زند و با عمل آفرینش گری به تحلیل می پردازد. ذهن آدمی همیشه با دو نوع اندیشه ورزی درگیر است؛ یکی اندیشه مفهومی که بر پایه استنتاج و تعمیم استوار است و دیگری اندیشه تصویری یا شهودی که بر حافظه تصویری و تداعی تصویرها و بالأخره تخیل تصویری تکیه دارد. خروجی و نتیجه اندیشه ورزی مفهومی، فلسفه است و نتیجه اندیشه ورزی شهودی، تصویر هنری یا ایماژ است. این دو نوع اندیشه ریشه در ساختار ذهن و روان انسان دارد. در دانش روان شناسی به این نوع اندیشه ( اندیشه تصویری ) توجّه جدی می شود و لذا گفته اند: « شکل های دیگری از اندیشه و راه های دیگری برای بازنمایی اطلاعات وجود دارد. یکی از این شیوه ها، تصویرسازی ذهنی [1] است که اخیراً مطالعات فراوانی روی آن صورت گرفته است. نحوه بازنمایی مفهوم ها و ترکیب آنها در تصویرسازی ذهنی و در گزاره ها احکام منطقی متفاوت است ».[2]

پس ذهن آدمی پیوسته در حال تصویرسازی است و تصویرسازی ذهنی، یعنی تبدیل دریافت ها و تأثّرات حسّی از جهان بیرون به تصویرهای تجسّمی؛ پس تصویر ابزار اندیشه هنرمند و شاعر است. در ادبیات و به ویژه شعر، شاعر از ابزارهایی چون استعاره، تشبیه و کنایه در خلق تصویر هنری بهره فراوان

  1. 1. . Imagery.
  2. 2. . ریچارد اتکینسون و دیگران؛ زمینه روان‌شناسی؛ ج1، ص470.