پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص99

عنوان علّت یا معلول خود از چیزهای دیگر جدا کرد، می شود ».[1]

هرچند خیال بُن مایه تعریف تصویر است که موجب تغییر در سازوکارهای زبان عادی می شود و آن را هنری و ادبی می نماید، تعاریف متنوّع ذیل هم برای آن آمده است :[2]

● ایماژ عکسی است که از کلمات ساخته می شود.

● تصویر هرگونه توصیفی است که بر یکی از حواسّ آدمی تأثیر بگذارد.

● تصویرگری عبارت است از نمایش تجربه حسّی آدمی به وسیله زبان.

● مجموعه ساخت های زبانی که به منظور نمایش و توصیف امور و افکار تجریدی به کار می رود.

● از رودررو قرارگرفتن دو امر ( دو کلمه، دو جمله، دو صوت، دو حالت و …) هرگاه امر سومی حاصل شود، آن را تصویر می نامیم.

● ایماژ چیزی است که یک عقده عاطفی را در یک لحظه زمانی بیان می کند؛ ایماژ نمایش فوری چنین عقده ای است؛ آزادسازی ناگهانی است؛ رهایی از محدودیت های زمان و مکان است؛ بالندگی ای است که ما در بزرگ ترین آثار هنری تجربه می کنیم.

● تصویر به مجموعه تصرّفات بیانی و مجازی ( تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز مرسل، تمثیل، نماد، اغراق، مبالغه، اسناد مجازی، تشخیص، حسّ آمیزی، پارادوکس و …) اطلاق می شود.

● حلقه زدن دو چیز از دو دنیای متغایر است، به وسیله کلمات در دو نقطه معیّن.

● ایماژ در هنر معمولاً به تجسّم و تصویر هنری جهان بصری ( مانند تصاویر

  1. 1. . همو، فلسفه بلاغت؛ ص45.
  2. 2. . محمود فتوحی؛ بلاغت تصویر؛ ص41-42.