پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص87

اندیشه ( تمایز میان صورت و ماده ) نزد اندیشمندان معتزلی در جهان اسلام مطرح شد. معتزله این تفکیک و تمایز را در بحث لفظ و معنا طرح کردند و آنچه در مباحث زبانی نزد معتزله با عنوان « لفظ و معنا » طرح می شود، از حوزه کلام به حوزه ادبیات کشیده شد .[1]

تعاریف

ارائه تعریفی روشن و جامع و مانع از اصطلاح « تصویر » بسیار دشوار است. این دشواری به عللی است؛ از جمله اینکه اصطلاح تصویر یا ایماژ [2] در نقد ادبی بسیار پرکاربرد و گستره مفهومی آن زیاد و تنوّع دلالت آن بسیار است و در عین حال ابهام معنایی هم دارد. این پیچیدگی و ابهام در دلالت این اصطلاح موجب شده است، دیدگاه ها دربارۀ آن متنوّع باشد. بررسی و تحلیل درباره اصطلاح تصویر هنری بدان جهت است که تصویر هنری یا ایماژ در میان مفاهیمی چون زیبایی، نمادپردازی، ساخت، معنا، زبان ادبی، سبک شناسی ادبی و … برای شناخت ماهیت هنر و آفرینش هنری و هم برابری ها و نابرابری های معرفت هنری ( ادبی ) با معرفت علمی و فلسفی، نقش بنیادین دارد. اگر در معرفت علمی و فلسفی، اندیشه ورزی به واسطه واژگان و گزاره ای زبانی صورت می گیرد، در ادبیات و هنر ابراز اندیشه به واسطه آفرینش هنری یا تصویر هنری، یعنی ایماژ صورت می گیرد.

همچنان که گفتیم، اصطلاح « ایماژ » که در فارسی به « تصویر هنری » ترجمه شده، خود منشأ ابهام گردیده است. برداشت هایی که از این اصطلاح شده، موجب این ابهام معنایی گشته است. فروکاستن آن به ابزار بیانی مثل

  1. 1. . جابر عصفور؛ الصورة الفنیه فی التراث النقدی و البلاغی عند العرب؛ ص315.
  2. 2. . Image.