آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص60
زیبایی شناختی زبان را به کار می گیرد. آنچه ذیلاً می آید، ناظر بر این وجه از ادبیات است:
● ادبیات تندیس زبان است ( رامان سِلْدون ).[1]
● آنچه ادبیات نامیده می شود، ناگزیر زبان هم هست؛ ادبیات همان زبان است، به اضافه یا منهای چیز دیگر ( سارتر ).[2]
● ادبیات مجموعه تمهیدات سبکی به کارگرفته شده در متن است؛ یعنی صدا، آهنگ، وزن، صور خیال، تشبیه، استعاره، قافیه و همه صناعات غریبه ساز زبان ( شکلوفسکی ).[3]
● ادبیات گریز اقتدار زبان و انقلاب مداوم زبان است ( بارت ).[4]
3. نگاه ارزشی
مراد از نگاه ارزشی کارکرد ادبیات در جامعه انسانی و پیوند آن با سرنوشت آدمی در هستی است. این نقش و کارکرد ادبیات را هرگز نمی توان انکار کرد. ادبیات و متون دینی پیوند تنگاتنگی با فرهنگ و ارزش های انسانی دارند؛ به همین دلیل بسیاری از تعریف ها از ادبیات ناظر بر کارکرد آن صورت گرفته است؛ از جمله تعاریف ذیل:
● ادبیات فعالیتی است که به وسیله انسان ها برای انسان ها صورت می گیرد تا جهان را بر آنها آشکار کند و این آشکارکردن خود به منزله عمل است ( سیمون دو بوار ).[5]