پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص44

3. زبان شعری یا ادبی تفاوت آشکاری با زبانی معمولی دارد .[1]

زبان وقتی به عرصه زبان ادبی پا می گذارد، سرشت ادبی پیدا می کند و در شکل گیری آن عواملی تأثیرگذارند که همچنان در حوزه زبان رخ می دهد. ادبیت متن به این معنا نیست که از دایره و قلمرو زبان خارج می شویم؛ بلکه بدین معناست که سازمان و نظام زبان به گونه ای دیگر رخ می نماید. در این بین عواملی چند در شکل گیری زبان ادبی تأثیرگذارند که از میان آنها می توان به دو گروه عمده اشاره کرد: 1. عوامل زبان شناسیک؛ 2. عوامل موسیقایی.

قبل از پرداختن به این دو دسته از عوامل پیدایی زبان ادبی، باید توجه کرد، آنچه گوهر و کانون ادبیت زبان را تشکیل می دهد، شعر است. هرچند شعر با دوگانۀ دیگر یعنی نظم و نثر تفاوت هایی دارد، آنچه در حوزه ادبیات و زبان شناسی به ادبیت زبان مربوط می شود، شعر است. گویی ادبیت متن یا ادبی شدن زبان معادل شعر فرض شده است.

در هر حال مراد از عوامل زبان شناسیک، عواملی است که به اعتبار تمایز نقش کلمات در نظام جمله ها، بیرون از خصوصیت موسیقایی آنها می تواند موجب تمایز یا رستاخیز واژه شود؛ عواملی و عناصری چون استعاره، مجاز، آرکائیسم، ایجاز، حذف و حس آمیزی ؛[2] اما آهنگ و توازن، زبان شعر را از زبان روزمره تمایز می بخشد و درحقیقت از رهگذر نظام موسیقایی، سبب رستاخیز کلمه ها و تشخیص واژه ها در زبان می شود؛ به اینها گروه موسیقایی گویند.

زبان شناسان در تبیین تمایز میان زبان ادبی با زبان معمولی یا زبان شعر با زبان غیرشعر، بر مفهوم « ادبیت » تأکید می کنند. حق شناس در تشریح این مفهوم با این پرسش آغاز می کند: « ادبیات از کجا شروع می شود و زبان در کجا پایان

  1. 1. . راجر فالر؛ «بررسی ادبیات به منزله زبان»؛ ص21-24.
  2. 2. . محمدرضا شفیعی کدکنی؛ موسیقی شعر؛ ص10.