آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص43
زبان شناسان به سبک توجّه دارند و حلقۀ واسطه زبان شناسی و ادبیات، سبک شناسی است. امروزه سبک شناسی شاخه ای از زبان شناسی به حساب می آید. « از زمان غلبه مطالعات متن بنیاد، سبک شناسی شاخه مهمی از زبان شناسی متن بوده است و از زمانی که چارچوب های زبان شناختی را به کار گرفته، به عنوان شاخه ای از زبان شناسی کاربردی شناخته شده است ».[1]
زبان ادبی چیست؟
زبان نظامی از نشانه هایی است که بر چیزی دلالت می کنند. فرد هنگام سخن گفتن، از آن نظام زبانی دال هایی را بر می گزیند و بر مدلول هایی منطبق می کند؛ اما چگونه این زبان عادی به زبان ادبی بدل می شود ؟ مرز زبان عادی و زبان ادبی کجاست ؟ این پرسش توسط یاکوبسن نیز مطرح شده است که « چه چیزی پیامی کلامی را تبدیل به اثر هنری می کند ؟»[2] از نظر زبان شناسان آنچه یک پیام کلامی را به اثر هنری یا ادبی تبدیل می کند، کاربرد زبان در آن است. شیوه کاربرد زبان و سازوکارهایی که شاعر یا نویسنده به کار می گیرد، موجب می شود، یک پیام کلامی به اثری ادبی بدل شود. زبان ادبی با زبان عادی و زبانی که وظیفه اش اطلاع رسانی است، تفاوت دارد. با توجه به این تفاوت و تمایز در گونه های زبان می توان سه تلقّی از زبان داشت:
1. زبان در ادبیات یک مصداق است. اهمیت زبان از نظر یاکوبسن آن است که چگونه ساختار متن به منظور برجسته سازی عناصر جوهری آن تنظیم می شود.
2. زبان وسیله بیان برای انتقال ادبیات است.