آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص42
3. در گفتار، مخاطب معیّن است؛ اما در نوشتار مخاطب خاص وجود ندارد؛ به بیان دیگر متن و نوشتار مخاطب های نامحدود دارد؛ اما مخاطب گفتار محدود است. هرکس می تواند خواننده متن باشد و با خواندن آن مطلبی تازه به دست آورد و به همین جهت است که متن می تواند از زمینه و شرایط خاص خود فاصله بگیرد؛ اما گفتار از زمینه خاص خود جدایی ناپذیر است.
4. برای متن می توان دلالت های معنایی مختلف را پذیرفت. در گفتار معنا و مدلول محدود است؛ امّا برای متن می توان از اِعمال دلالت معنایی محدود خودداری ورزید .[1]
نسبت زبان و سبک در گزینشی است که فرد در نظام زبانی انجام می دهد؛ یعنی گوینده یا نویسنده از میان امکانات زبان پاره ای را گزینش می کند؛ هم گزینش واژگان و هم ترکیب ها و هم جمله ها. گاه سبک در خارج شدن از هنجارهای زبانی است؛ یعنی هنگامی که فرد از قواعد زبان معیار استفاده نکند. هنجارگریزی [2] به معنای انحراف از قواعد حاکم بر زبان هنجار است؛ البته هر هنجارگریزی ای را نمی توان مثبت ارزیابی کرد. زبان شناسان برای تمایز میان هرگونه انحراف نادرست از زبان و هنجارگریزی هایی که گونه ای از برجسته سازی ادبی به شمار می روند، سه امکان را در نظر می گیرند. به نظر « لیچ » هنجارگریزی ادبی یابد:
1. بیانگر مفهومی باشد ( نقشمند باشد ).
2. به قضاوت مخاطب، بیان کننده مفهومی باشد ( غایتمند باشد ).
3. بیان کننده منظور گوینده باشد ( جهتمند باشد ).[3]