پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص40

نوشتن بر پارافین به کار می رفته است و مراد از آن ابزارِ نوشتن مثل قلم یا قلم مو بوده و بعد مجازاً به مفاهیم منتقل شد که همه آنها به روش نوشتن وابسته اند؛ بنابراین واژه سبک ابتدا به روش نوشتن و بعد به بیان ادبی اطلاق شد .[1] این اصطلاح در آثار بلاغی یونانیان به معنای یکی از ابزارهای اقناع مردم بوده و تحت عنوان علم خطابه و سخنوری قرار می گرفته است. از تفکیک میان محتوا و شیوه بیانِ کلام مفهوم سبک پدید آمد. « بیان » جامۀ معنا و « سبک » تزیین آن است. « این کلمه در زبان انگلیسی هم به معنای روش سخن گفتن یا نوشتن است و در حوزه ادبیات بر آنچه که از زبان در متن ادبی ظاهر می شود، مثل واژگان، ترکیب ها، مسائل بلاغی و عروضی اطلاق می شود ».[2]

در سبک هم مسئله زبان مطرح است و هم مسئله فکر سبک شناسی بر جنبۀ دوگانۀ زبان و گفتار تکیه می کند و در عین حال بر یک فرضیه روشمند استوار است که اصل و پایه آن این است که یک مدلول را می توان با دال های منطقی مختلف بیان کرد؛ یعنی علی رغم وحدت تصویر ذهنی، یک سخن را می توان به شکل های متعدّدی بیان کرد. سبک بر عناصری چون گزینش زبان و کاربرد زبان و خروج از معیار استوار است؛ به همین روی در سبک شناسی به سه مسئله توجه می شود:

1. نگرش خاص :[3] سبک حاصل نگاه خاص هنرمند به جهان درون و بیرون است که لزوماً در شیوه خاصی از بیان تجلّی می کند.

2. گزینش :[4] سبک محصول گزینش خاص از واژه ها و تعابیر و عبارات

  1. 1. . محمد کریم الکواز؛ سبک شناسی اعجاز بلاغی قرآن؛ ص48.
  2. 2. . همان، ص50.
  3. 3. . Special Attitucle.
  4. 4. . Choice.