پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص39

1. فردی؛ 2. اجتماعی. سوسور بر آن بود که « زبان بخشی مشخّص و اساسی از قوّه نطق است. زبان در عین حال فرآورده اجتماعی و نیز مجموعه ای از قراردادهای ضروری است که از طرف جامعه مورد پذیرش قرار گرفته است تا افراد بتوانند قوه یادشده را به کار اندازند ».[1] سوسور با تقابل افکنی میان زبان و گفتار به این نتیجه می رسد که گفتار پدیده ای است گذرا، ولی زبان ثابت و پایدار است و تغییر در آن به کندی صورت می گیرد. زبان غیرارادی گفتار هدفمند است؛ به عبارت دیگر زبان امری است شخصی، ولی گفتار امری است اجتماعی. از این رهگذر است که می توان به تأثیر بافت موقعیت در کشف معنا اشاره کرد. تفکیکی که سوسور در زبان شناسی میان زبان و گفتار مطرح کرد، خود را در بحث سبک شناسی نیز نشان داد و او با توجه به این نکات، ایده ای مهم را در سبک شناسی مطرح کرد:

1. زبان عبارت است از نظامی از نشانه ها، ولی گفتار امری است محقّق و واقعی.

2. اختلاف زبانی غالباً به اختلاف موقعیت افراد بر می گردد و هر فردی روش خاصّی در به کارگیری واژگان دارد.

پس از بحث زبان و دلالت و موضع گیری متن گرایان و بافت گرایان درباره کشف معنا، مسئله سبک در زبان پدید می آید که از دلالت این بحث اساسی در زبان شناسی جدید، یعنی تمایز میان زبان و گفتار توسط سوسور مطرح شده است.

زبان و سبک

واژه لاتین « style » به معنای « سبک » در اصل به چوبی بوده است که برای

  1. 1. . فردیناند سوسور؛ دوره زبان‌شناسی عمومی؛ ص15.