پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص30

می شود ».[1] در این تعریف چند مؤلّفه برای متن برشمرده شده است. نشانه، قصد مؤلف، پیام رسانی، بافت و سازمان متن. پس متن آن است که دارای سازمان و نظام ساختی – معنایی باشد که گوینده یا نویسنده آن را به قصدی به کار می گیرد. لذا بحث در باب معناداری و چیستی معنا از حوزه های پرمناقشه میان فیلسوفان زبان است. مباحثی چون چیستی معنا، بی معنایی و معناداری لفظ، قصدی بودن معنا، انکار معنا، معنای لفظی، معنای سمانتیک، معنای متکلّم، معنای پراگماتیک و ….[2] در بررسی تعیین مؤلّفه های متن به دیدگاه پل ریکور می رسیم که ویژگی های متن را فراتر از نوشتار می داند و مقوله تاریخ را نیز در زمره متن می داند. می گوید: «… روشی که تاریخ نگاران با آن رخدادهای گذشته را طراحی می کنند، همان قدر آفریننده است که نمایش نامه نویس، داستانی خیالی را طرح می ریزد. هر روی آنان می کوشند تا از همنشینی رخدادها، معنا بیافرینند و این همه را گردهم بیاورند و این ساختن جامعیت و مشمول، درست همان کنشی است که تاریخ پیکربندی را ممکن می کند. این کنش پیکربندی در داستان و در تاریخ نگارش، کیفیت همانندی از نظر تخیل آفریننده دارد ».[3] آنچه را که در یک متن به عنوان دو ویژگی بنیادین می توان سراغ گرفت، عبارتند از:

1 – متن قابل درک باشد؛ چه به حسّ و چه درک مفاهیم ذهنی.

2 – آنچه که در متن آمده است، به عنوان نشانه به کار رفته باشد.

پس معناداری و کارکرد نشانه ای معنا، از ویژگی های مهم متن است. برخی در متونی چون متن ادبی، دو عامل دیگر را در آن مؤثر می دانند:

  1. 1. . نصری، عبدا…، راز متن، آفتاب توسعه، چاپ اول 1381، ص61.
  2. 2. . رک: واعظی، احمد، نظریه تفسیر متن، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ اول، قم، 1390 فصل هستی‌شناسی معنا.
  3. 3. . ریکور، پل، زندگی در دنیای متن، ترجمه بابک احمدی،نشرمرکز 1373، ص43.