مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص266
با عنايت به اين مسأله مهم، مى توان فهميد كه اصل قصّه آدم براى آن نيامده است كه چگونگى خلقت انسان را براى ما فاش سازد. هدف مهم از ذكر اين هبوط، نماياندن يك پيام بزرگ اخلاقى است: آن گونه كه در قرآن آمده است، قصّه هبوط آدم پيوندى با پيدايش نخستين انسان بر اين كره خاكى ندارد. هدف اين است كه بگويد: اين انسان مى تواند از بدويّت شهوت غريزى تا آگاهى به اين كه نفسى آزاد و قادر به شك و عصيان دارد، بالا رود. پس هبوط يك فساد اخلاقى نيست، بلكه انتقال انسان است از شعورى ساده به سوى نخستين بارقه شعور آگاهانه … كه نوعى است بيدارى از خواب طبيعت. قرآن هرگز زمين را ميدان عذاب انسان و زندانِ يك موجود زشتْ عنصر كه خطايى اصلى مرتكب شده، نمى شمارد. نخستين معصيتى كه از انسان سرزد، در حقيقت آغازين كار آزادانه او بود. و از همين رو، خداوند توبه آدم را پذيرفت و او را آمرزيد، همچنان كه در قرآن آمده است.(1)
در باب بهشتى كه آدم از آن هبوط كرد، نيز بايد گفت كه بسيارى از مفسّران معتقدند اين بهشت ماوراى حَشر قرارداشته، يعنى بهشتى بوده از بهشت هاى آسمانى كه به تقوا پيشگان در آخرت مژده داده شده است. بايد دانست كه تعبير «جنّت» در مواردى از قرآن براى همين باغ هاى زيبا و شكوهمند زمينى نيز آمده است.(2) از آن سو، شاهدى يافت نمى شود كه جنّتِ آدم را منحصر در بهشت
1. اقبال لاهورى: تجديد التّفكير الدّينى الاسلامى، ص 99. 2. بقره / 265 و 266; كهف / 32 و 33 و 39 و 40. اصولا جنّت مكانى است پوشيده از درخت، به گونه اى كه هركه در آن وارد شود لابه لاى شاخ و برگ درختان، پوشيده (= مَجنون) گردد. لغت «جن» نيز از همين ريشه و با همين وجه نامگذارى است، زيرا از چشم ما پوشيده و ناپيداست.