پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص256

كرد تا مباد از فرشتگان يا جاويدانان شويد . و برايشان سوگند خورد كه نيكخواه شمايم . و آن دو را بفريفت و به پستى افكند. چون از آن درخت خوردند شرمگاه هايشان آشكار شد و به پوشيدن خويش از برگهاى بهشت پرداختند. پروردگارشان ندا داد: آيا شما را از آن درخت منع نكرده بودم و نگفته بودم كه شيطان آشكارا دشمن شماست؟ گفتند: اى پروردگار ما، به خود ستم كرديم و اگر ما را نيامرزى و بر ما رحمت نياورى از زيان ديدگان خواهيم بود . گفت: فروشويد، برخى دشمن برخى ديگر، و تا روز قيامت زمين قرارگاه و جاى تمتع شما خواهد بود . گفت: در آنجا زندگى خواهيدكردو در آنجا خواهيد مرد و از آن بيرون آورده شويد.

تصوير قصّه در سوره حجر

(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِنْسانَ مِنْ صَلْصال مِنْ حَمَأ مَسْنُون . وَالْجآنَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ . وَاِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلئِكَةِ اِنّى خالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصال مِنْ حَمَأ مَسْنُون . فَاِذا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحى فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ . فَسَجَدَ الْمَلئِكَةُ كُلُّهُمْ اَجْمَعُونَ . اِلاّْاِبْليسَ اَبى اَنْ يَكُونَ مَعَ السّاجِدينَ . قالَ يآ اِبْليسُ مالَكَ اَلاّ تَكُونَ مَعَ السّاجِدينَ . قالَ لَمْ اَكُنْ لاَِسْجُدَ لِبَشَر خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصال مِنْ حَمَأ مَسْنُون . قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَاِنَّكَ رَجيمٌ . وَاِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ اِلى يَوْمِ الدّينِ . قالَ رَبِّ فَاَنْظِرْنى اِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ . قالَ فَاِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ . اِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ . قالَ رَبِّ بِمآ اَغْوَيْتَنى لاَُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فىِ الاَْرْضِ وَلاَُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعينَ . اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ . قالَ هذا صِراطٌ عَلَىَّ مُسْتَقيمٌ. اِنَّ عِبادى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ اِلاّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ.) (1) ما آدمى را از گل خشك، از لجن بويناك آفريديم . و جن را پيش از آن از آتش سوزنده بى دود آفريده بوديم . و پروردگارت به فرشتگان گفت: مى خواهم بشرى از گل خشك، از لجن بويناك بيافرينم . چون آفرينشش را به پايان بردم و از روح خود در آن دميدم، در برابر او به سجده بيفتيد . فرشتگان همگى سجده كردند . مگر ابليس


1. حجر / 26 تا 42.