مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص244
(وَلَقَدْ نَعْلَمُ اَنَّكَ يَضيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ.) (1) و مى دانيم كه تو از گفتارشان دلتنگ مى شوى. اين فشار روانى آن قدر شديد بود كه حتماً بايد مهار مى شد و در پرتو لطف خاصّ خداوند به آرامش مى گراييد. قرآن بارها براى تلقين آرامش روحى به جان و دل پيامبر، او را مخاطب ساخته است: فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلاتَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ اِذْ نادى وَهُوَ مَكْظُومٌ . لَوْلا اَنْ تَدارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّه لَنُبِذَ بِالْعَرآءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ.(2) در برابر فرمان پروردگارت صابر باش و چون صاحب ماهى مباش كه با دلى پراندوه ندا در داد . اگر نعمت پروردگارش نبود، در عين بدحالى به صحرايى بى آب و گياه مى افتاد. ( لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ اَلاّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ.) (3) شايد از اينكه ايمان نمى آورند، خود را هلاك سازى. (فَلَعَّلَكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى اِلَيْكَ وَضآئِقٌ بِه صَدْرُكَ اَنْ يَقُولُوا لَوْلآ اُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ اَوْ جآءَ مَعَهُ مَلَكٌ اِنَّمآ اَنْتَ نَذيرٌ وَاللهُ عَلى كُلِّ شَىْء وَكيلٌ.) (4) مباد كه برخى از چيزهايى را كه بر تو وحى كرده ايم واگذارى و بدان دلتنگ باشى كه مى گويند: چرا گنجى بر او افكنده نمى شود؟ و چرا فرشته اى همراه او نمى آيد؟ جز اين نيست كه تو بيم دهنده اى بيش نيستى و خداست كه كار ساز هر چيزى است. قصّه هاى قرآن در ايجاد اين آرامش روحى نقش و وظيفه اى خطير دارند. از رهگذر همين قصّه ها، تصويرى بديع از صبر و ثبات در راه ابلاغ حق، پيش روى پيامبر و مؤمنان پديد مى آمد و آنان را به ادامه راه اميدوارمى ساخت. قرآن، خود، به اين اثر تصريح كرده است:
1. حجر / 97. 2. قلم / 48 و 49. 3. شعرا / 3. 4. هود / 12.