مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص231
گشوده نيست. از اين رو، آن گاه كه راز اين كارهاى شگفت را در مى يابد، به پشيمانى گرفتار مى آيد كه چرا آن پرسش ها را از عبد صالح كرد و سرانجام خود را از مصاحبتش محروم ساخت.(1) موسى مَثَلِ همين انسان واقع بين است كه هرچه را در دايره ادراك و دانش بشرى اش نگنجد، به پرسش مى گيرد و آن را برنمى تابد.
سرنوشت همچون چرخى است بزرگ با اجزاى فراوان كه مى گردد و مى گردد; و از حركتش چرخ دنده هاى بسيار را به گردش در مى آورد. بيننده عادى كه از بيرون به اين منظره مى نگرد، با دو گونه حركت روياروست: يكى حركت چرخ بزرگ كه در مسيرى واحد و منظّم حركت مى كند; و ديگر حركت چرخ دنده هاى كوچك و كوچك تر كه هر كدام در مسيرى خاص مى گردد و حركتشان ناهماهنگ و ناهمگن جلوه مى كند. امّا براى يك كارشناس آشنا به اين ابزار، همه اجزا همنوا و همجهت و همگن حركت مى كنند و ناسازگارى اى در گردش آن ها مشهود نيست: (ما تَرى فى خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُور . ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ اِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئًا وَهُوَ حَسيرٌ.) (2) در آفرينش خداى رحمان هيچ خلل و بى نظمى نمى بينى. پس بار ديگر نظر كن، آيا در آسمان شكافى مى بينى؟ بار ديگر نيز چشم بازكن و بنگر. نگاه تو خسته و درمانده به نزد تو باز خواهد گشت. تا آن جا كه ما مى دانيم، انسان تنها موجود داراى شعور و اراده در ميان آفريدگان خداوند است. با اين حال، در مجموعه اين چرخ دوّار بزرگ، انسانِ با اراده باشعور نيز به مقتضاى مجموعه اين نظام حركت مى كند و از همين رو، براى پرسش هايى كه به حركت كلّى و راز آلوده آن مربوط است، پاسخى نمى يابد; همان سان كه موسى براى كارهاى عبد صالح پاسخى نمى يافت.
1. بنگريد به: كهف / 65 تا 82. 2. ملك / 3 و 4.