مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص226
(يَخْتَصِمُونَ . قالَ يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلا تَسْتَغْفِرُونَ اللهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ . قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ قالَ طآئِرُ كُمْ عِنْدَاللهِ بلِ اَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ.) (1) و بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم كه: خداى يكتا را بپرستيد. ناگهان دو گروه شدند و با يكديگر به خصومت برخاستند . گفت: اى قوم من، چرا پيش از نيكى بر بدى مى شتابيد؟ چرا از خدا آمرزش نمى خواهيد؟ شايد بر شما رحمت آورَد . گفتند: ما تو را ويارانت را به فال بد گرفته ايم. گفت: جزاى شما نزد خداست. اينك مردمى فريب خورده هستيد. همه پيامبران و دعوتگران الاهى مشمول همين قاعده بوده اند. هيچ پيامبرى نبوده است كه از ريشخند و استهزاى قوم خود در امان باشد: ( وَلَقَدْ اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فى شِيَعِ الاَْوَّلينَ ) (وَما يَأْتيهِمْ مِنْ رَسُول اِلاّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ.) (2) و ما رسولان خود را پيش از تو به ميان اقوام پيشين فرستاده ايم . هيچ پيامبرى بر آنها مبعوث نشد، جز آنكه مسخره اش كردند. آن گاه با انواع تهديدها پيامبران را بيم مى داده اند: تهديد به رَجْم و سنگسار، تهديد به حبس، تهديد به آوارگى و خانه به دوشى، تهديد به سوزانده، تهديد به قتل. و از آن پس، اين تهديدها عملى مى شده اند. هريك از پيامبران به يك يا چند نوع از اين تهديدها و همانندهاى آن ها گرفتار گشته است. به همين دليل، دعوت پيامبران همواره به نوعى با گذشته پيوند داشته است تا مردم يكسره آن را تازه و بديع نشمرند و از آن نگريزند. از اين گذشته، پيوند خاصّ عاطفى و اجتماعى هر پيامبر با مردم خويش و همزبانى اش با آنان سبب مى شده كه هم از دامنه خصومت با اين انديشه تازه رفته رفته كاسته شود وهم پيامبر با
1. نمل / 45 تا 47. 2. حجر / 10 و 11.