پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص219

وَالَّذى قالَ لِوالِدَيْهِ اُفٍّ لَكُمآ اَتَعِدانِنى اَنْ اُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلى وَهُما يَسْتَغيثانِ اللهَ وَيْلَكَ امِنْ اِنَّ وَعْدَاللهِ حَقٌّ فَيَقُولُ ما هذا اِلاّ اساطيرُ الاَْوَّلينَ.(1) و آن كه به پدر و مادرش گفت: اف بر شما، آيا به من وعده مى دهيد كه از گورم برخيزانند و حال آنكه مردمى پيش از من بوده اند كه برنخاسته اند؟ و آن دو به درگاه خدا استغاثه مى كنند و گويند: واى بر تو ايمان بياور كه وعده خدا حق است. مى گويد: اينها چيزى جز همان افسانه پيشنيان نيست. و امّا عوامل عمده اين رويارويى: يكم. وضع معيشتى و اقتصادى از عوامل مهمّ مخالفت متعصّبانه گروهى از مردم با پيامبران، اتراف و خوش زيستى و دنيا خواهى آنان بود: ( وَما اَرْسَلْنا فى قَرْيَة مِنْ نَذير اِلاّ قالَ مُتْرفُوها اِنّا بِمآ اُرْسِلْتُمْ بِه كافِرونَ ) (وَقالُوا نَحْنُ اَكْثَرُ اَمْوالاً وَاَوْلادًا وَما نَحْنُ بِمُعَذَّبينَ.) (2) ما هيچ بيم دهنده اى به قريه اى نفرستاديم، جز آنكه توانگران عياشش گفتند: ما به آنچه شما را بدان فرستاده اند ايمان نمى آوريم . و گفتند: اموال و اولاد ما از همه بيشتر است وكس ما را عذاب نكند. اين رويارويى تا آن حد دامن مى گسترْد كه همين دنيا خواهان و پول پرستان حاضر مى شدند هرچه را دارند در راه مبارزه با آرمان هاى پيامبران صرف كنند: ( اِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبيلِ اللهِ فَسَيُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونَ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذينَ كَفَرُوا اِلى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ) (3) كافران اموالشان را خرج مى كنند تا مردم را از راه خدا بازدارند. اموالشان را خرج خواهند كرد و حسرت خواهند برد، سپس مغلوب مى شوند. و كافران را در جهنم گردمى آورند.


1. احقاف / 17. 2. سبأ / 34 و 35. 3. انفال / 36.