پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص218

ولى جز كسانى كه كتاب بر آنها نازل شده و حجتها آشكار گشته بود از روى حسدى كه نسبت به هم مىورزيدند در آن اختلاف نكردند. و خدا مؤمنان را به اراده خود در آن حقيقتى كه اختلاف مى كردند راه نمود، كه خدا هركس را كه بخواهد به راه راست هدايت مى كند. اين اختلاف و جدايى ناموس اجتماع است و اگر نباشد، بايد تعجّب كرد: ( وَلَوْ شآءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النّاسَ اُمَّةً واحَدةً وَلا يَزالُونَ مُخْتَلِفينَ) (1) و اگر پروردگار تو خواسته بود، همه مردم را يك امت كرده بود، ولى همواره گونه گون خواهند بود. وجود دشمنان و مخالفان سرسخت براى هر پيامبر، سنّتى طبيعى و تغييرناپذيراست: ( وَكَذالِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمينَ وَكَفى بِرَبِّكَ هادِيًا وَنَصيرًا) (2) اينچنين هر پيامبرى را از ميان مجرمان دشمنى پديدآورديم. و پروردگار تو براى راهنمايى و يارى تو كافى است. به همين دليل، هيچ جاى تعجّب نيست كه حتّى در يك خانواده نيز آثار اين جدايى و انشعاب پديدار گردد: ( وَضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذينَ امَنُوا امْرَاَتَ فِرْعَوْنَ اِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لى عِنْدَكَ بَيْتًا فىِ الْجَنّةِ وَنَجِّنى مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِه وَنَجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ) (3) و خدا براى كسانى كه ايمان آورده اند، زن فرعون را مَثَل مى زند آنگاه كه گفت: اى پروردگار من، براى من در بهشت نزد خود خانه اى بناكن و مرا از فرعون و عملش نجات ده و مرا از مردم ستكاره برهان. همين تجزيه است كه مؤمن را در برابر كافر برمى خيزانَد، حتّى اگر اين سو فرزند باشد و آن سو پدر و مادر:


1. هود / 118. نيز بنگريد به: مائده / 48; نحل / 93. 2. فرقان / 31. نيز بنگريد به: انعام / 112. 3. تحريم / 11.