پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص212

منشينيد تا مؤمنان به خدا را بترسانيد و از راه خدا بازداريد و به كجروى واداريد. و به يادآريد آنگاه كه اندك بوديد، خدا بر شمار شماافزود. و بنگريد كه عاقبت مفسدان چگونه بوده است. 2. تعجّب يا پرسشِ نكوهشى (= استفهام انكارى) اين شيوه نيز در مورد ضدّ ارزش هايى به كاررفته كه در قالب عادت هاى زشت و رايج مردم جلوه مى كنند و خُلقى عام به شمار مى روند. مثال برجسته اين مورد، عمل لواط است: وَلُوطًا اِذْ قالَ لِقَوْمِه اَتَأتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ اَحَد مِنَ الْعالَمينَ؟(1) و لوط را فرستاديم. آنگاه به قوم خود گفت: آيا كارى زشت مى كنيد، كه هيچ كس از مردم جهان پيش از شما نكرده است؟ 3. نمايش دادن اخلاق ديگران در اين شيوه، قرآن اخلاق بعضى از گروه هاى اجتماعى را به نمايش مى نهد. در اين جا نيز همانند ديگر بخش ها و ابعاد، هرچه بر زبان قرآن جارى مى شود صدق محض است. برخلاف نظريّه دكتر خلف الله، مى توان از همين تصويرهاى قرآنى به روحيات و خُلقيّات حقيقى اين گروه هاى اجتماعى پى برد.

نظريّه «سمبل پردازى در نمايش اخلاق ديگران»

دكتر خلف الله عقيده دارد كه در اين مورد نيز، همانند رويدادهاى تاريخى، قصّه هاى قرآن گاه در مقام تعبير ادبى و هنرى اند ونه بيان واقعيّت.(2) اگر به راستى چنين باشد، چگونه مى توان مرزى ميان تعابير صرفاً ادبى و ترسيم هاى واقعى


1. اعراف / 80. نيز بنگريد به: نمل / 54. 2. الفنّ القصصى فى القرآن الكريم، ص 111.