مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص211
در قصّه هاى قرآن، سه شيوه رادر تثبيت و انتقال پيام هاى اخلاقى مى نگريم: 1. نهى صريح بر خلاف آنچه در ادبيّات و هنر امروز معمول است، يكى از شيوه هاى پيامدهى اخلاقى در قصّه هاى قرآن «نهى صريح» است. اين شيوه در جايى به كارگرفته مى شود كه آن ضدّ ارزش از امور عادى زندگى مردم شمرده شود و همچون سنّتى اجتماعى ميان آنان رايج گشته باشد. نمونه اين شيوه، نهى از كم فروشى در قصّه شعيب است. نيز همين شيوه در مورد ضدّ ارزش هايى كه در رفع نياز عاطفى جامعه به كارگرفته مى شوند، تجلّى مى كند. مثال مهّم اين نوع، تلاش براى «بازداشتنِ مؤمنان و سد كردن راه بر ايشان» است: ( وَاِلى مَدْيَنَ اَخاهُمْ شُعَيْبًا قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوالله مالَكُمْ مِنْ اِله غَيْرُهُ قَدْجاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَّبِّكُمْ فَاَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْميزانَ وَلا تَبْخَسُوا النّاسَ اَشْيآءَهُمْ وَلا تُفْسِدُوا فىِ الاَْرْضِ بَعْدَ اِصْلاحِها ذلِكُمْ خَيْرٌلَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنينَ ) ( وَلا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراط تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللهِ مَنْ امَنَ بِه وَتَبْغُونَها عِوَجًا وَاذْكُرُوا اِذْ كُنْتُمْ قَليلاًفَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ.) (1) و بر مردم مدين برادرشان شُعَيب را فرستاديم. گفت: اى قوم من، الله را بپرستيد، شما را خدايى جز او نيست، از جانب پروردگارتان نشانه اى روشن آمده است. پيمانه و ترازو را تمام ادا كنيد و به مردم كم مفروشيد و از آن پس كه زمين به صلاح آمده است در آن فساد مكنيد، كه اگر ايمان آورده ايد، اين برايتان بهتر است . و بر سر راهها
1. اعراف / 85 و 86.