پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص210

و البتّه روش عمومى ارتباط با پيامبران، كه بيش از شيوه هاى ديگر جريان داشته است، گفتار اِلاهى با واسطه فرشته وحى بوده است.

معجزه

قرآن در زمانه اى فرودآمد كه دو عقيده رايج در باب پيامبران بر ذهن مردم حاكم بود: يكى آن كه پيامبر بايد از فرشتگان خدا باشد; و ديگر اين كه اگر هم پيامبر از ميان آدميان برگزيده شود، بايد همواره با معجزات اِلاهى مدد يابد و براى آنان آيه و بيّنه اى معجزه گون بياورد. قرآن اقرار مى كند كه معجزه آورى از ويژگى هاى پيامبران است، امّا به اين مطلب تن نمى دهد كه ايمان آوردن متوقّف بر معجزه باشد. اين حقيقت را كه معجزات با پيامبران پيشين همراه بوده اند ولى كم تر سود بخشيده اند، بارها در قصّه هاى قرآن مى نگريم: ( وَما مَنَعَنآ اَنْ نُرْسِلَ بِالاْياتِ اِلاّ اَنْ كَذَّبَ بِهَا الاَوَّلوُنَ وَاتَيْنا ثَمُودَ النّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِها وَما نُرْسِلُ بِالاْياتِ اِلاّ تَخْويْفاً) (1) ما را از نزول معجزات بازنداشت، مگر اينكه پيشينيان تكذيبش مى كردند. به قوم ثمود به عنوان معجزه هاى روشنگر ماده شتر را داديم. بر آن ستم كردند. و ما اين معجزات را جز براى ترسانيدن نمى فرستيم. (وَلَوْ اَنَّنا نَزَّلْنا اِلَيْهِمُ الْمَلئِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتى وَحَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَىء قُبُلاً ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا اِلاّ اَن يَشآءَ اللهُ وَلكِنَّ اَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ.) (2) و اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل كرده بوديم و مردگان با ايشان سخن مى گفتند و هر چيزى را دسته دسته نزد آنان گرد مى آورديم، باز هم ايمان نمى آوردند، مگر اينكه خدا بخواهد. وليك بيشترشان جاهلند.


1. اسراء / 59. 2. انعام / 111.