مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص207
وَقالَ اِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ اَوْثانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فىِ الْحَيوةِ الدُّنيا.(1) گفت: شما بتانى را به جاى خداى يكتا به خداگرفته ايد تا در اين زندگانى دنيا ميانتان دوستى باشد. از همين رو، قرآن انديشه اين مردم را به نحوى ملموس و محسوس برمى انگيزد تا بينديشند كه آيا اين خدايان همان ويژگى هايى را دارند كه به خاطرشان پرستش مى شوند. روشن ترين نمونه اين انگيزش فطرى در داستان ابراهيم ديده مى شود: (وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ اِبرهيمَ . اِذْ قالَ لاَِبيهِ وَقَوْمِه ما تَعْبُدُونَ . قالُوا نَعْبُدُ اَصْنامًا فَنَظَلُّ لَها عاكِفينَ . قالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ اِذْتَدْعُونَ . اَوْيَنْفَعُونَكُمْ اَوْيَضُرُّونَ . قالوا بَلْ وَجَدْنآ ابآءَنا كَذلِكَ يَفْعَلُونَ . قالَ اَفَرَءَيْتُمْ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ . اَنْتُمْ وَابآؤُكُمُ الاَقْدَمُونَ . فَاِنَّهُمْ عَدُوٌّ لى اِلاّ رَبَّ الْعالَمينَ . اَلَّذى خَلَقَنى فَهُوَ يَهْدينِ . وَالَّذى هُوَ يُطْعِمُنى وَيَسْقينِ . وَاِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ . وَالَّذى يُميتُنى ثُمَّ يُحْيينِ . وَالَّذى اَطْمَعُ اَنْ يَغْفِرَلى خَطيئَتى يَوْمَ الدّينِ.) (2)
و داستان ابراهيم را برايشان تلاوت كن . آنگاه كه به پدر و قوم خود گفت: چه مى پرستيد؟ گفتند: بتانى را مى پرستيم و معتكف آستانشان هستيم . گفت: آيا وقتى آنها را مى خوانيد صدايتان را مى شنوند. يا براى شما سود و زيانى دارند؟ گفتند: نه، پدرانمان را ديده ايم كه چنين مى كرده اند. گفت: آيا مى دانيد كه چه مى پرستيده ايد، شما و نياكانتان؟ آنها دشمنان منند، ولى پروردگار جهانيان دوست من است: آن كه مرا بيافريده سپس راهنماييم مى كند، و آن كه به من طعام مى دهد و مرا سيراب مى سازد، و چون بيمار شوم شفايم مى بخشد، و آن كه مرا مى ميراند و سپس زنده مى كند، و آن كه اميد مى دارم كه در روز قيامت خطايم را ببخشايد. همين برخورد حسّى و بسيار ملموس كه رگ ديندارى سليم را مى جنبانَد، در سخن قرآن با امّت محمّد نيز جلوه گر است:
1. عنكبوت / 25. 2. شعرا / 69 تا 82.