پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص206

همين حس در گونه هاى تحريف شده، ولى برخاسته از ريشه فطرى ديندارى، به جنگ با حسّ ناب و سليم مى پرداخته است. قوم عاد خدايان خود ساخته را مى پرستيدند و با همان پرستش، به احتجاج با پيامبر خدا بر مى خاستند: ( قالُوآ اَجِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ ابآؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا اِنْ كُنْتَ مِنَ الْصّادِقينَ . قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ اَتُجادِلُونَنى فى اَسْمآء سَمَّيْتُمُوهآ اَنْتُمْ وَابآؤُكُمْ ما نَزَّلَ اللهُ بِها مِنْ سُلْطان فَانْتَظِرُوا اِنّى مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرينَ.) (1) گفتند: آيا نزد ما آمده اى تا تنها الله را بپرستيم و آنچه را كه پدرانمان مى پرستيدند رها كنيم؟ اگر راست مى گويى آنچه را كه به ما وعده مى دهى بياور. گفت: عذاب و خشم پروردگارتان حتماً بر شما نازل خواهدشد. آيا درباره اين بتهايى كه خود و پدرانتان بدين نامها ناميده ايد وخدا هيچ دليلى بر آنها نازل نساخته است، با من ستيزه مى كنيد؟ به انتظار بمانيد، من هم با شما به انتظار مى مانم. و همين مردم مى پنداشتند ـ و حقيقتاً مى پنداشتند ـ كه خدايان ساختگى شان به هود آزار رسانده اند: قالوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بِبَيِّنَة وَما نَحْنُ بِتارِكى الِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ وَما نَحْنُ لَكَ بِمُؤمِنينَ . اِنْ نَقُولُ اِلاَّ اعْتَرئكَ بَعْضُ الِهَتِنا بِسُوء.(2) گفتند: اى هود، تو براى ما دليل روشنى نياورده اى و ما به گفتار تو خدايان خويش را ترك نمى كنيم و به تو ايمان نمى آوريم . جز اين نگوييم كه بعضى از خدايان ما به تو آزارى رسانده اند. اين حسّ ديندارى آن قدر قدرتمند بود كه ميان مردم و خدايانشان «محبّت» و «مودّت» برقرار مى كرد; البتّه محبّت و مودّتى اين جهانى:


1. اعراف / 70 و 71. 2. هود / 53 و 54.