پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص203

فصل 5 – مفاهيم و آثار قصّه قرآنى
پيام هاى فكرى

طبيعتِ قصّه هاى قرآن كه بيش تر مكّى اند بيش تر قصّه هاى قرآن مكّى اند واز اين رو عمدتاً به مسائل كلّى دين نظر دارند. طبيعت دعوت دينى در آن برهه اقتضا مى كرده است كه نخست پايه هاى ديانت استوارگردد و از مسائل درجه دوم چندان سخن به ميان نيايد. بنابراين، پيام هاى عقيدتى قصّه هاى قرآن عمدتاً به همين ارزش هاى كلّى و درجه يكم مربوطند. البتّه گاه نيز از مسائل اخلاقى درجه دوم سخن رفته است، مانند مسأله «كم فروشى» كه در قصّه شعيب به آن اشاره شده است. شايد دليل اين باشد كه حتّى پس از استقرار ايمان نيز سودجويى هاى اقتصادى، جامعه مؤمنان را آزارمى دهد و از اين رو قرآن آن را در شمار مسائل زيربنايى مورد عنايت قرارداده است. اينك پيام هاى برجسته عقيدتى را در قصّه هاى قرآن از نظر مى گذرانيم.

ديندارى

حسّ ديندارى در انسان ريشه اى فطرى دارد، پس فراگستر و جاودانه است و همه از آن يكسان سهم دارند: فِطْرَتَ اللهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لاتَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدّينُ الْقَيِّمُ.(1) فطرتى است كه خدا همه را بدان فطرت بيافريده است و در آفرينش خدا تغييرى نيست. دين پاك و پايدار اين است.


1. روم / 30.