پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص195

حوادث بعدى را فراهم نمى آوَرَد; و جوانمردىِ موسى مجال بروز منطقى نمى يابد. همچنين در همين پاسخ، تصويرى روشن و هنرمندانه از تيره قلبى و ناجوانمردى مردم مَدْيَن، بدون تصريح واژگانى، به چشم مى خورَد.

حفظ هويّت گفت و گوگران

گفت و گو در قصّه قرآنى داراى يك ويژگى ممتاز است كه بعضى آثار ادبى ديگر از آن بى بهره اند. اين ويژگى عبارت است از: حفظ هويّت و شخصيّت گفت و گوگران. به هنگام خواندن قصّه هاى قرآن، همواره از اين توجّه برخورداريم كه با شخصيّت هايى كاملا واقعى روبه روييم; شخصيّت هايى با وجود مستقل، منطق و تفكّر خاص، و روش ويژه. يعنى هيچ گاه احتمال نمى دهيم كه اين كلمات را قلم و قوّه خيال يك هنرمند بر زبان شخصيّت قصّه جارى كرده يا او را به گونه اى حركت داده باشد كه خواه ناخواه به سوى اين كلمات سوق داده شود. مثال روشن، كلمات هدهد است نزد سليمان. وقتى «كليله و دمنه» را مى خوانيم، حسّى درونى به ما پيام مى دهد كه حيوان هاى قصّه ها واقعى نيستند، بلكه نمادين و برساخته اند. امّا در قصّه هدهد، صادقانه حس مى كنيم چنين پرنده اى واقعاً وجودداشته و به راستى چنين حرف هايى زده است. همين صداقت در كلام خود او نيز موج مى زند: ( اَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِه وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَأ بِنَبأ يَقين ) (اِنّى وَجَدْتُ امْرَاَةً تَمْلِكُهُمْ وَاُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَىْء وَلَها عَرْشٌ عَظيمٌ.) (1) به چيزى دست يافته ام كه تو دست نيافته بودى واز سبا برايت خبرى درست آورده ام . زنى را يافتم كه بر آنها پادشاهى مى كند. از هر نعمتى برخوردار است و تختى بزرگ دارد. به دليل همين ويژگى است كه گفت وگو در قصّه قرآن، اثرى ژرف و شگرف


1. نمل / 22 و 23.