پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص192

يادنمى كند، مگر آن كه نقشى خاص در سير حوادث و عبرت دهى داشته باشد، مانند مصر و مدين و طور و اَحقاف.

نمونه تأثير مكان در قصّه «اِسراء»

از نمونه هاى روشن تأثير مكان، قصّه «اِسراء»است. «مسجد حرام» و «مسجد اقصى» و فاصله ميان اين دو، همراهِ عنصر زمانى «شب»، روشنگر حدود اين قصّه اند و بدون آن ها قصّه معراج در هاله اى از ابهام باقى مى مانَد. حسّ افتخار و عظمتى كه با شنيدن اين قصّه براى مؤمنان پديدمى آيد، وامدار همين عناصر مكانى و زمانى است. اگر از اين دو مسجد و هنگامه شب، ذكرى نمى رفت، هرگز چنين تأثير عاطفى و احساسى ژرفى از قصّه برنمى آمد: (

سُبْحانَ الَّذى اَسْرى بِعَبْدِه لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَا الَّذى بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ اياتِنآ اِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ) (1) منزه است آن خدايى كه بنده خود را شبى از مسجدالحرام به مسجدالاقصى كه گرداگردش را بركت داده ايم سيرداد، تا بعضى از آيات خود را به او بنماييم، هرآينه او شنوا وبيناست.

مكان در قصّه يوسف

نمونه ديگر ذكر مكان را در قصّه يوسف ملاحظه مى كنيم. در اين قصّه، از سرزمين مصر نام برده مى شود كه يوسف به آن برده شد و آن گاه از كاردانى يوسف در اداره امور آن، آمدن يعقوب و فرزندانش به آن جا، و شكل گيرى هسته بنى اسرائيل در آن سرزمين سخن مى رود. اين، زمينه اى است هم براى فهم دقيق و عميق رخدادهاى قصّه يوسف، و هم براى دريافت آنچه در قصّه موسى مى آيد; زيرا فرعون همين بنى اسرائيل را در اين سرزمين زير ستم گرفت و خداوند موسى


1. اِسراء / 1.