مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص183
سخن مى گويند; همان فرشتگانى كه در روايت اوّل همين قصّه نخست از مژده به لوط سخن گفتند و قومش را مجرم نناميدند.
قصّه هاى قرآن در چينش رويدادها دو روال دارند: 1. چينش مستقيم يا به ترتيب طبيعى وقوع. اين نوع در بيش تر قصّه هاى قرآن مشاهده مى شود. 2. چينش غير مستقيم يا به خلاف ترتيب طبيعى وقوع. برخى معتقدند كه اين نوع فقط در قصّه گاو ـ گاوى كه موسى ذبح آن را از قومش خواست ـ ديده مى شود.(1) امّا نمونه هاى ديگرى از اين نوع نيز يافت مى گردد; مانند قصّه ابراهيم در سوره هود و حجر: وَلَقَدْ جآءَتْ رُسُلُنا اِبْرهيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ اَنْ جآءَ بِعِجْل حَنيذ .(2) به تحقيق رسولان ما براى ابراهيم مژده آوردند. گفتند: سلام. گفت: سلام. و لحظه اى بعد گوساله اى بريان حاضر آورد . روشن است كه مژده دهىِ اين فرشتگان به ابراهيم پس از آن بوده كه وى به آنان غذا پيشكش كند و ايشان نپذيرند و او از آن ها بهراسد و سپس حقيقت بر وى آشكار گردد. امّا در روال قصّه، بشارت در آغاز آمده است. از همين قبيل است قصّه لوط با اين فرشتگان: ( فَلَمّا جآءَ الَ لُوطِنِ الْمُرْسَلُونَ . قالَ اِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ . قالُوا بَلْ جِئْناكَ بِما كانُوا فيهِ يَمْتَرُونَ . وَاَتَيْناكَ بَالْحَقِّ وَاِنّا لَصادِقُونَ . فَاَسْرِبِاَهْلِكَ بِقِطْع مِنَ)
1. القصص القرآنى فى منطوقه و مفهومه، ص 88. 2. هود / 69. نيز اين قصّه را بنگريد در: حجر / 51 تا 60.