پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص182

(رَبُّكِ اِنَّهُ هُوَ الْحَكيمُ الْعَليمُ . قالَ فَما خَطْبُكُمْ اَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ . قالُوا اِنّا اُرْسِلْنآ اِلى قَوْم مُجْرِمينَ . لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طين . مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفينَ . فَاَخْرَجْنا مَنْ كانَ فيها مِنَ الْمُؤْمِنينَ . فَما وَجَدْنا فيها غَيْرَ بَيْت مِنَ الْمُسْلِمينَ . وَتَرَكْنا فيها ايَةً لِلَّذينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الاَْليمَ . ) (1) آيا داستان مهمانان گرامى ابراهيم به تو رسيده است؟ آنگاه كه نزد او آمدند و گفتند: سلام. گفت: سلام، شما مردمى ناشناخته ايد . در نهان و شتابان نزد كسان خود رفت و گوساله فر بهى آورد . طعام را به نزدشان گذاشت و گفت: چرا نمى خوريد؟ و از آنها بيمناك شد. گفتند: مترس. و او را به فرزندى دانا مژده دادند . و زنش فرياد زنان آمد و بر روى زد و گفت: من پير زالى نازايم . گفتند: پروردگار تو اينچنين گفته است. و او حكيم و داناست . گفت: اى رسولان، به چه كار آمده ايد؟ گفتند: ما را بر مردمى تبهكار فرستاده اند تا تكه هاى كلوخ بر سرشان بباريم، كه بر آنها از جانب پروردگارت براى متجاوزان نشان گذاشته اند . پس همه كسانى را كه ايمان آورده بودند بيرون برديم . و در آن شهر جز يك خانه از فرمانبرداران نيافتيم . و در آن سرزمين براى كسانى كه از عذاب دردآور مى ترسند نشانى باقى گذاشتيم . اين حوادث با آن كه مربوط به قصّه اى واحد هستند، داراى يك نحوه چينش نيستند. از لحاظ ميزان قبض و بسط وقايع نيز دو روايت متفاوتند. حتّى سخن فرشتگان نيز با ظواهرى گوناگون روايت شده است. اين تفاوت هرگز بر تناقض دو تصوير مذكور دلالت نمى كند. رسم قصّه گويى قرآن اين است كه به تناسب غرض و هدف قصّه، نوع ربط و محور ارتباط قصّه را انتخاب مى كند. در روايت سوره هود، هدف آن است كه از فشار روحى بر پيامبر اسلام كاسته گردد; پس سخن از تفضّل به ابراهيم و «بُشرى» و قوم لوط (نه مجرمين) و «حميد مجيد» است. امّا در روايت سوره ذاريات، هدف اين است كه كافران و معاندان از عذاب خداوند بيم يابند و دست از عناد بشويند. از اين روست كه ارتباط حوادث بر مدار همين بيم دهى است و مثلا بى درنگ فرشتگان از نزول عذاب بر قوم مجرم لوط


1. ذاريات / 24 تا 37.