پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص179

چندان صادقانه نيست و بسيارى از امم پيشين پس از ديدن آن معجزات نيز ايمان نياوردند: ( وَلَوْ اَنَّنا نَزَّلْنآ اِلَيْهِمُ الْمَلئِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتى وَحَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَىْء قُبُلا ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا اِلاّ اَنْ يَشآءَ اللهُ وَلكِنَّ اَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ) (1) و اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل كرده بوديم و مردگان با ايشان سخن مى گفتند و هر چيزى را دسته دسته نزد آنان گرد مى آورديم، باز هم ايمان نمى آوردند، مگر اينكه خدا بخواهد. وليك بيشترشان جاهلند . اين نيز از ظرافت هاى هنرى قرآن است كه هم نياز مخاطب را ناديده نمى گيرد و هم رسالت خويش را فداى اين نياز نمى كند. توجّه به نياز مخاطب بدين معنا نيست كه هنرمند همه هَمّ و غمّ خويش را براى برآوردن حاجت او صرف كند. امروز بسيارى از مخاطبان، ابتذال و سكس گرايى را از هنرمند انتظار دارند; و گروهى از هنرمندان به همين بهانه ساحت مقدّس هنر را به اين مقوله آلوده اند. هنرمند آن است كه در آثار خود از اين نياز سخن بگويد، ليكن به گونه اى كه مخاطب دريابد نياز حقيقى در كجا نهفته است و تشنگى راستين چيست و چشمه حقيقت كجاست. راز توجّه عرفاى اديب و ادباى عارف ما به برخى از مقولات كنايى نيز در همين نكته ظريف قابل جست و جوست. قصّه قرآنى آگاهانه از آن حوادث ياد مى كند تا به مخاطب بفهماند كه گرهِ حقيقت جويى انسان در اين اوهام قابل جست و جو نيست، گرچه بسيارى تنها راه ارزشيابى دعوت رسولان را همين امور مى دانند. اين نكته نيز جاى تأمّل دارد كه نياز مذكور تنها به آن دوره مختص نبوده است. حتّى امروز نيز، در عصر توسعه تمدّن، آنچه بيش از


1. انعام / 111.