پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص178

پروردگار ما، براى ما مائده اى از آسمان بفرست، تا ما را و آنان را كه بعد از ما مى آيند عيدى و نشانى از تو باشد، و ما را روزى ده كه تو بهترين روزى دهندگان هستى . خدا گفت: من آن مائده را براى شما مى فرستم; ولى هر كه از شما از آن پس كافر شود چنان عذابش مى كنم كه هيچ يك از مردم جهان را آن چنان عذاب نكرده باشم .

جلوه طبيعى دو نوع حادثه مزبور

اين هر دو نوع حادثه، خواه آن كه زاييده قضا و قدر است و خواه اين كه اعجازين، در قصّه قرآنى كاملا طبيعى و واقعى جلوه مى كنند. سرّ اين مطلب نيز همان است كه اصولا قصّه قرآنى بازگوينده حقايق است و خواننده هر چه را در آن مى بيند، به چشم واقعيّت مى نگرد. بسيار شگفتى زاست كه برخى مى پذيرند اين دو نوع حادثه واقعى و طبيعى اند،(1) ليكن از اين سِرّ غافلند و در جاى هاى ديگر به تمثيل و اسطوره در قصّه هاى قرآن قائل مى شوند.

سبب عنايت به اين دو نوع حادثه

اين كه اصولا چرا قرآن تا اين اندازه به اين دو نوع حادثه اهمّيّت داده است، نيز جاى تأمّل دارد. بارها گفته ايم كه قصّه هاى قرآن جز حق و واقعيّت محض چيزى را روايت نمى كنند، امّا بايد عنايت داشت كه در گزينش واقعيّت ها دقيقاً به فضاى ذهنى مخاطبان نظر دارند. در آن روزگار، مخاطبان دعوت پيامبر مى پنداشتند كه همه حقّانيّت يك پيامبر بسته به اين است كه معجزه هاى بزرگ بياورد و كارهاى فراتر از عادت انجام دهد. قرآن به اين نياز پاسخ مى دهد و در قصّه پيامبران پيشين، فراوان از اين معجزات ياد مى كند تا به آنان بگويد كه اين نياز


1. الفنّ القصصى فى القرآن الكريم، ص 290 و 291.