پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص171

بگذرد، خاندان خويش را بيرون ببر. و هيچ يك از شما روى برنگرداند جز زنت كه به او نيز آنچه به آنها رسد خواهد رسيد. وعده آنها صبحگاه است. آيا صبح نزديك نيست؟ چون فرمان ما فراز آمد، آنجا را زير و زبر كرديم و بر آن شهر بارانى از سنگهايى از سِجّيل، پى در پى، فرو باريديم; كه بر آنها نشان پروردگارت بود و چنين عذابى از ستمكاران دور نيست . نيز فرشته اى در لباس بشر بر مريم فرود آمد. او دچار اضطراب شد و به خداوند پناه برد: ( وَاذْكُرْ فِى الْكِتابِ مَرْيَمَ اِذِانْتَبَذَتْ مِنْ اَهْلِها مَكاناً شَرْقِيّاً . فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَاَرْسَلْنآ اِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيّاً . قالَتْ اِنّى اَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ اِنْ كُنْتَ تَقِيّاً . قالَ اِنَّمآ اَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لاَِهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيّاً . قالَتْ اَنّى يَكُونُ لى غُلامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنى بَشَرٌ وَلَمْ اَكُ بَغِيّاً . قالَ كَذلِكِ قالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَىَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ ايَةً لِلنّاسِ وَرَحْمَةً مِنّا وَكانَ اَمْراً مَقْضِيّاً .) (1) در اين كتاب مريم را ياد كن، آنگاه كه از خاندان خويش به مكانى رو به سوى بر آمدن آفتاب، دورى گزيد . ميان خود و آنان پرده اى كشيد و ما روح خود را نزدش فرستاديم و چون انسانى تمام بر او نمودار شد . مريم گفت: از تو به خداى رحمان پناه مى برم، كه پرهيزگار باشى . گفت: من فرستاده پروردگار تو هستم، تا تو را پسرى پاكيزه ببخشم . گفت: از كجا مرا فرزندى باشد، حال آنكه هيچ بشرى به من دست نزده است و من بدكاره هم نبوده ام . گفت: پروردگار تو اينچنين گفته است: اين براى من آسان است. ما آن پسر را براى مردم آيتى و بخشايشى كنيم و اين كارى است حتمى و پايان يافته . زكريّا نيز آن گاه كه در محراب بود، نداى فرشته را شنيد. همچنين فرشتگان بر داوود وارد شدند و او دچار هراس شد. و هم دو فرشته به نام هاى هاروت و ماروت به بابِل در آمدند و همانند بشر به مردم سحر آموختند و به آنان گفتند: «ما


1. مريم / 16 تا 21.