پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص169

است كه بازخوانى آن ما را به عمق و دقّت بيش تر هدايت مى كند، امّا سبب نمى شود كه ديدگاهى متفاوت درباره يوسف بيابيم. اين از آن روست كه ما هرگز احساس نمى كنيم اين شخصيّت، خلق شده قصّه گوست يا ويژگى ها و حالات ترسيم شده اش تابع اختيار و هدايت قصّه ساز است. اصولا از ويژگى هاى قصّه بشرى اين است كه به تناسب خواست و خَلقِ قصّه پرداز، حالات و صفات اشخاص رنگ و دگرگونى گيرد; امّا در قصّه قرآنى، مخاطب با شخصيّتى كاملا منطبق با صفات و حالات واقعى اش روبه روست كه پا به پاى قصّه تحوّل و تغيير غير طبيعى نمى پذيرد.

فرشته

فرشتگان از ديگر شخصيّت هاى قصّه قرآنى اند. فرشتگان به تدبير و امر خداوند، مى توانند در هيأت هاى گونه گون جلوه كنند. از جمله، در قصّه هاى ابراهيم و لوط و زكريّا و مريم، و به اعتقاد برخى: در قصّه داوود، در لباس انسان ظهور كرده اند. فرشتگان در لباس ميهمان بر ابراهيم و نيز بر لوط وارد شدند. ابراهيم از آنان پذيرايى كرد، امّا لوط دچار بيم شد. قصّه اين دو را بنگريد: (وَلَقَدْ جآءَتْ رُسُلُنآ اِبْرهيمَ بِالْبُشْرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ اَنْ جآءَ بِعِجْل حَنيذ . فَلَمّا رَا اَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ اِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَاَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً قالُوا لا تَخَفْ اِنّآ اُرْسِلْنآ اِلى قَوْمِ لُوط . وَامْرَاَتُهُ قآئِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِاِسْحقَ وَمِنْ وَرآءِ اِسْحقَ يَعْقُوبَ . قالَتْ يا وَيْلَتى ءَاَلِدُوَاَنَا عَجُوزٌ وَهذا بَعْلى شَيْخاً اِنَّ هذا لَشَىْءٌ عَجيبٌ . قالُوا اَتَعْجَبينَ مِنْ اَمْرِاللهِ رَحْمَتُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ اَهْلَ الْبَيْتِ اِنَّهُ حَميدٌ مَجيدٌ . فَلَمّا ذَهَبَ عَنْ اِبْرهيمَ الرَّوْعُ وَجآءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا فى قَوْمِ لُوط . اِنَّ اِبْرهيمَ لَحَليمٌ اَوّاهٌ مُنيبٌ . يآ اِبْراهيمُ اَعْرِضْ عَنْ هذا اِنَّهُ قَدْ جآءَ اَمْرُ رَبِّكَ وَاِنَّهُمْ اتيهِمْ عَذابٌ غَيرُ مَرْدُود. وَلَمّا جآءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سىءَ بِهِمْ وَضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَقالَ هذا يَوْمٌ