مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص158
شده است كه قصّه جذّاب گردد و تنوّع فضا و رنگ يابد. حتّى گسترش نقش زليخا در حوادث گوناگون اين قصّه نيز كاملا طبيعى و متناسب با شأن و جايگاهى است كه واقعاً دارد.
زن به تناسب ويژگى هاى تكوينى خود، داراى برترى ها و فروترى هايى در عرصه انجام وظايف است. با اين حال، مرد و زن دو عضو پيكره انسانى اند، همانند دستان راست و چپ يك بدن. پس در هر چه به شؤون انسانى بازمى گردد، هيچ تفاوتى ميان اين دو نيست; و در آنچه به حوزه تكوين برمى گردد، بى شك خواه در تكاليف و خواه در حقوق، تفاوت هايى ميان آن دو به چشم مى خورد. در اين ميان، گاه برترى از آنِ زن است و گاه از آنِ مرد. مثلا زن كه خود زاينده انسان است، چگونه مى تواند در ميدان جهاد دست به قتل كسى بگشايد؟ زادن و كشتن در طبيعت يك تن گرد نمى آيند. در قصّه هاى قرآن، اين ديد متعادل و فطرى نسبت به زن همواره جارى است. زن گاه در شأن انسانى و گاه در جايگاه زنانگى اش چهره مى نمايد و در هر يك، وضعى خاص دارد. در قصّه قرآنى، زن انسانى است عاقل و رشيد و بصير كه به دليل آگاهى و اراده انسانى، مسؤول و مكلّف است. از اين رو، همانند مرد وظيفه پاسدارى از ارزش ها را بر دوش مى كشد. نمونه چنين زنى، همسر فرعون است كه خود را از سلطه زور و زر و تزوير مى رهانَد و هدايت آسمانى را با آغوش گشاده مى پذيرد، تا اسوه همه انسان هاى مؤمن باشد: وَضَرَبَ اللهُ مَثَلا لِلَّذينَ امَنُوا امْرَاَتَ فِرْعَوْنَ اِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لى عِنْدَكَ بَيْتاً فِى الْجَنَّةِ وَنَجِّنى مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَله وَنَجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ .(1)
1. تحريم / 11.