پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص146

عناصر ديگر در سايه آن قرار مى گيرند. امّا در قصّه بلند، همه عناصر به فراخور حال در قصّه پراكنده اند، به گونه اى كه هر يك داراى ارزش و جايگاه خويش است و هرگاه يكى از آن ها مفقود شود به موازنه هنرى قصّه لطمه مى خورد. به اين سان، جز در همان موارد معدود، نمى بينيم كه همه عناصر در يك قصّه قرآنى به طور متوازن و همتراز پراكنده شده باشند.

سه عنصر برجسته در قصّه هاى قرآن

در قصّه هاى قرآن، از سه عنصر برجسته مى توان نشان جُست: شخصيّت، رويداد، و گفت و گو. در طول دعوت اسلامى، نوع تأكيد بر اين عناصر متفاوت بوده است. اين تفاوت از هدف و كاركرد قصّه ها پيروى مى كرده است. در قصّه هايى كه انذار و بيم دهى هدف اصلى است، «رويداد» عنصر برجسته قصّه به شمار مى رود. در قصّه هاى با هدف انگيزش عاطفى و احساسى يا آرامش بخشى به پيامبر و مؤمنان، عنصر مهم «شخصيّت» است. در قصّه هايى كه هدف اصلى شان دفاع از دعوت اسلامى و پاسخگويى به مخالفان است، «گفت و گو» عنصر مهم را مى سازد.

توزيع عناصر در قصّه صالح

اكنون براى نمونه، قصّه صالح را مرور مى كنيم. اين قصّه در موارد گوناگون آمده است و به تناسب گسترش دعوت اسلامى، پراكندگى عناصر در آن متفاوت شده است. نخستين جلوه هاى اين قصّه در سوره هاى شمس و قمر آمده است. در اين جلوه ها، عنصر اصلى «رويداد» است، يعنى حوادث مصيبت بارى كه بر قوم ثمود فرود آمد. اين در آغاز دعوت اسلامى بود كه بايد مخاطبان پيامبر از عناد و لجاجت دست مى كشيدند و نتيجه عملى افكار و دعوت رسولان را مى ديدند. پس