پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص141

ادّعاهايى، ما چنان عقب نشينيم كه صورت مسأله را حذف كنيم؟ اين، گرچه به ظاهر دفاع از قرآن است، بدترين نوع عقب نشينى است كه اصل گفت و گو از مآخذ قصّه هاى قرآن را مهمل و باطل و خلاف شرع بدانيم تا مبادا به چنان تهمت هايى گرفتار آييم!

دفاع عقلانى از دين يا افتادن در چاهى ژرف؟

و از اين بدتر، شيوه اى است كه دانشوران جديد مسلمان، در پرتو افكار محمّد عبده و همانندانش، در پيش گرفته اند. امين خولى و شاگردانش، به ويژه دكتر خلف الله كه داعيه داران دفاع عقلانى و روزآمد از قصّه هاى قرآن هستند، حقيقتاً از چاله درآمده و در چاهى ژرف افتاده اند. اين چه دفاعى است كه از اصل حقّانيّت قرآن دست شوييم تا اتّهام هاى خاور پژوهان را پاسخ گوييم(؟): ادّعاى خاور پژوهان و عالمان تبشيرى در باب تناقضات تاريخى قصّه هاى قرآن و مأخوذ بودنشان از تورات و انجيل و كتب اخبار آن گاه صحيح است كه بپذيريم قرآن در عرضه اين رويدادها معانى تاريخى شان را مدّ نظر داشته است و شخصيّت ها، ماجراها، و گفت و گوها را بر اين اساس كه حق هستند و با منطق تاريخى سازگارند، سامان بخشيده است. امّا ادّعاى آن ها هيچ ارزشى ندارد آن گاه كه مبناى ما پذيرفته شود: قصد قرآن از قصّه گويى اش بيان تاريخ نيست.(1)

عناصر: در خدمت ارتباط و هدايت

با عنايت به نكات زيربنايى مذكور، اكنون مى توان درباره مآخذ عناصر قصّه هاى قرآن سخن گفت. قرآن كريم، همان گونه كه بارها خود تصريح كرده است، فرود آمده تا كتاب هدايت باشد; و يكى از اصول هدايت، همزبانى با


1. الفنّ القصصى فى القرآن الكريم،ص 230.