مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص125
مى دانيم كه سخنشان تو را اندوهگين مى سازد، ولى اينان تنها تو را تكذيب نمى كنند; بلكه اين ستمكاران سخن خدا را انكار مى كنند.
اين كه قصّه هاى قرآن نام يك قالب خاصّ ادبى و هنرى را با خود دارند، سبب شده است كه برخى بكوشند تا همه عناصر و ويژگى هاى قصّه هاى رايج بشرى و اساليب فنّى و هنرى آن ها را در قصّه هاى قرآن بجويند. «اسطوره» خواندن بعضى از قصّه هاى قرآن، تلاشى در همين سمت و سوست. و بر همين سياق است «نمادين» قلمداد كردن برخى از قصص قرآنى. اين گروه برآنند تا با اين نظيرجويى ها نشان دهند كه قرآن كريم در مواجهه با مكاتب ادبى و هنرى روزگار ما كاستى و نقصان ندارد. و البتّه اين تحليل مبتنى است بر حُسن ظن نسبت به صاحبان اين آرا. اكنون مجال گفتار به نماد و قصّه هاى نمادين رسيده است. نماد كه از آن در عربى به «رمز» تعبير مى شود، يعنى ايما و اشاره براى فهماندنِ مطلبى بدون كلام. در قرآن، واژه رمز با همين معنا به كار رفته است: ( قالَ رَبِّ اجْعَلْ لى ايَةً قالَ ايَتُكَ اَلاّ تُكَلِّمَ النّاسَ ثَلثَةَ اَيّام اِلاّ رَمْزًا وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِىِّ وَالاِْبْكارِ) (1) گفت: اى پروردگار من، براى من نشانه اى پديدار كن. گفت: نشان تو اين است كه سه روز با مردم سخن نگويى مگر به اشاره; و پروردگارت را فراوان يادكن و در شبانگاه و بامداد او را بستاى. امّا اين، تنها معناى رمز ونماد نيست. گاه نيز اين واژه بدين معناست: ايما و اشاره همراه با كلام و لا به لاى آن; يعنى سخن داراى مضامينى نهفته باشد كه در
1. آل عمران / 41.