مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص124
ـ أضْغاثُ أَحْلام بَلِ افْتَرئهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ(1)= خواب هاى پريشان است; بلكه دروغى است كه مى بندد; بلكه او شاعراست. اين تهمت ها، همه، در يك سياق قراردارند و هدف همه آن ها اين است كه قرآن را ساخته و پرداخته بشر بشمارند و نه وحى خداوند. پس اصولا سخن از قصّه هاى قرآن، به تنهايى، در ميان نيست. اكنون بايد از دكتر خلف الله پرسيد: «به تعبير شما، ثبات و استوارى قريش در واردكردن چنين تهمتى، دليلِ آن است كه در خود قرآن موجب و مؤيِّدى براى آن يافت مى شده است؟ آيا درباره يكايك اين تهمت هاى زشت مشركان كه همه در يك شمار جاى دارند، نيز چنين مى توان گفت؟ مگر مشركان در اين ادّعاها و تهمت ها نيز پافشارى نمى كرده اند؟» از اين گذشته، اساساً مشركان در وارد كردن چنين تهمتى قوى دل و ثابت قدم نبوده اند، بلكه خود مى دانسته اند كه سخنى گزافه و بيهوده بر زبان مى رانند. هدف آنان، تنها تضعيف پيامبر و تشفّى خاطر خودبود. ايشان بيش از ديگران مى دانستند كه كتابى در چنين پايه اى از فصاحت و بلاغت و شكوه هرگز از ساخته ها و پرداخته هاى يك يا چند انسان، و حتّى جميع بشر، نيست. قرآن، خود، به صراحت همين حقيقت را وانموده است: ( وَجَحَدُوا بِها وَاسْتَيْقَنَتْهآ اَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ.) (2) با آنكه در دل به آن يقين آورده بودند، ولى از روى ستم و برترى جويى انكارش كردند. پس بنگر كه عاقبت تبهكارانچگونه بود. قَدْ نَعْلَمُ اِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذى يَقُولُونَ فَاِنَّهُمْ لايُكَذِّبُونَكَ وَلكِنَّ الظّالِمينَ بِاياتِ اللهِ يَجْهَدُونَ.(3)
1. انبيا / 5. 2. نمل / 14. 3. انعام / 33.