مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص122
كانَ غَفُورًا رَحيمًا.(1) بزرگ است و بزرگوار آن كس كه اين فرقان را بر بنده خود نازل كرد، تا جهانيان را بيم دهنده اى باشد . آن كس كه از آنِ اوست فرمانروايى آسمانها و زمين، و فرزندى نگرفته است، و او را شريكى در فرمانروايى نيست، و هر چيز را بيافريده است، و آن را به اندازه آفريده است . سواى او خدايانى ديگر گرفتند كه هيچ چيز نمى آفرينند و خود مخلوقند. نه مالك زيان خود هستند و نه سود خود، و مالك مرگ و زندگى و رستاخيز نيستند . و كافران گفتند كه اين جز دروغى كه خود بافته است و گروهى ديگر او را بر آن يارى داده اند، هيچ نيست. حقا آنچه مى گويند ستم و باطل است . و گفتند: اين اساطير پيشينيان است كه هر صبح و شام بر او املا مى شود و او مى نويسدش . بگو: اين كتاب را كسى نازل كرده است كه نهانِ آسمانها و زمين را مى داند و آمرزنده و مهربان است. پيداست كه در اين مورد نيز تهمت وجود اساطير الاوّلين در قرآن يا «إفك» بودنِ آن، به مجموعه كتاب خدا و نه فقط به قصّه هايش نسبت داده مى شود. دكتر خلف الله ادّعا مى كند كه در اين آيه، خداوند وجود اساطير الاولين در قرآن را نفى نكرده است. امّا به روشنى پيداست كه آيات مزبور دو ادّعاى كافران را بازمى تابانند و به صراحت، هر دو ادّعا را پاسخ مى دهند. ادّعاى يكم چنين است: «اِنْ هذا اِلاّ اِفكٌ اِفْترائهُ»; و پاسخ قاطعانه اش اين است: «فَقَد جاءوا ظلماً و زوراً». ادّعاى دوم از اين قرار است: «وَقالوُا اَساطيرُالاَوَّلينَ اكْتَتَبَها فَهِىَ تُمْلى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَاَصيلاً». اين تهمت همانند تهمت پيشين به مجموعه قرآن باز مى گردد و مثل همان، پاسخى قاطعانه مى يابد: «قُلْ اَنْزَلَهُ الَّذى يَعْلَمُ السِّرَّ فىِ السَّمواتِ وَالاَرْضِ». آشكار است كه در اين سخن، قرآن كتاب مُنْزَلِ اِلاهى شمرده مى شود;
1. فرقان / 1 تا 6.