مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص114
سخن ديگر دكتر خلف الله كه به راستى جاى درنگ دارد، اين است كه در قصّه هاى قرآن اساطير(1) راه يافته است. نخست ادّعاى كلّى وى را در يك جمله مى نگريم: هيچ چاره اى نداريم جز اين كه بگوييم در قرآن اساطير هست و اين سخن ما با هيچ يك از نصوص قرآنى ناسازگار نيست.(2) شواهد دكتر خلف الله براى چنين ادّعايى از اين قرارند: 1. آياتى از قرآن در قرآن آياتى هستند كه از زبان مشركان، كتاب خدا را «اساطير الاوّلين» مى خوانند. اين آيات را مرور مى كنيم: (1) (وَمِنْهُمْ مَنْ يَستَمِعُ اِلَيكَ وَجَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ اَكِنَّةً اَنْ يَفْقَهُوهُ وَفى اذانِهِمْ وَقْرًا وَاِنْ يَرَوْا كُلَّ ايَة لا يُومِنُوا بِها حَتّى اِذا جآؤُكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا اِنْ هذا اِلاّ اَساطيرُ الاَْوَّلينَ) (3). بعضى از آنها به سخن تو گوش مى دهند ولى ما بر دلهايشان پرده ها افكنده ايم تا آن را در نيابند و گوشهايشان را سنگين كرده ايم. و هر معجزه اى را كه بنگرند بدان ايمان نمى آورند. و چون نزد تو آيند، با تو به مجادله پردازند. كافران مى گويند كه اينها چيزى جز اساطير پيشينيان نيست. (2) وَاِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ اياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشآءُ لَقُلنا مِثْلَ هذا اِنْ هذا اِلاّ
1. «اساطير» يعنى اوهام و خرافه هايى كه از تصوّراتِ نخستينِ انسان ها برخاسته و رفته رفته مادّه و ريشه پنداشته هاى نادرست بعدى شده و از ميراث هاى فكرى انسان قلمداد گشته اند. اساطير معمولا بر پايه خيال پرورى و ساده انگارى آدمى استوارند. 2. الفنّ القصصى فى القرآن الكريم، ص 177. 3. انعام / 25.