پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص113

تسلّطش بر علوم و فنون گوناگون. ـ نمودنِ اسماء به فرشتگان و پرسش از آن ها و ناتوانى ايشان، تمثيلى است از قلمرو خاصّ فرشتگان و ارواح و ناتوانى آن ها از شكستن اين قلمرو محدود. ـ سجده بردن فرشتگان بر آدم تمثيلى است از تسخير ارواح جهان در خدمت انسان تا در مسير تكامل از آن ها بهره گيرد. ـ سرباز زدن ابليس از سجود در برابر آدم، تمثيلى است از ناتوانى انسان در تسخير روح شر و تصويرى است از درگيرى مُدام نيروهاى خير و شر در جهان.(1) پس از آوردن فصلى گسترده كه چكيده آن از نظرتان گذشت، دكتر خلف الله جانِ كلام خويش را در اين عبارات مى ريزد و فصل مزبور را با آن پايان مى بخشد: بدين سان، مى توانيم بگوييم كه قصّه تمثيلى يا خيالى، به اعتراف مفسّران بزرگ پيشين و معاصر، در قرآن يافت مى شود. قصّه تمثيلى قصّه اى است ادبى كه ضمن يكى از تعاريف رايج قصّه جاى مى گيرد: «قصّه اثرى است ادبى كه نتيجه تخيّل قصّه گو در باب حوادثى است كه قهرمانى حقيقى ندارند يا قهرمانى دارند ولى حوادث منسوب به او هرگز وجود خارجى نداشته اند.» نيز مى توانيم بگوييم كه با عنايت به اين اقوال، هيچ كس نيست كه با وجود قصّه تمثيلى زاييده خيال در قرآن مخالف باشد. البتّه خيال جارى در اين قصّه ها برخاسته از نياز بشر و عادات بلاغى ايشان است و خداوند نيز با تكيه بر همين عادات بلاغى مخاطبان سخن گفته است.(2) از آن جا كه در جاى جاى اين رساله، به مناسبت درباره اين بخش از سخن دكتر خلف الله و استدلال هاى وى سخن رفته است يا خواهد رفت، براى رعايت ايجاز از نقد اين بخش در مى گذريم; با اين تذكّر كه در گفتار وى «تمثيل» با «تخيّل» ترادف دارد و همان گونه كه در كلامش گذشت، مراد از تمثيل، راه دادن خيال در عناصر قصّه است. پس همه پاسخى كه در باب خيالى بودن قصّه هاى قرآن آمده است و مى آيد، در اين مقوله نيز مى گنجد.


1. المنار، ج 1، ص 270. 2. الفنّ القصصى فى القرآن الكريم، ص 170.