پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص112

پاداش ستمكاران . نفسش او را به كشتن برادر ترغيب كرد، و او را كشت واز زيانكاران گرديد . خدا كلاغى را واداشت تا زمين را بكاود و به او بياموزد كه چگونه جسد برادر خود پنهان سازد. گفت: واى بر من، نتوانم همانند اين كلاغ باشم و پيكر برادرم را دفن كنم. و در زمره پشيمانان درآمد. 6. (هُوَالَّذى خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْس واحِدَة وَجَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ اِلَيْها فَلمَّا تَغَشّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفيفًا فَمَرَّتْ بِه فَلَمّا اَثْقَلَتْ دَعَوَا اللهَ رَبَّهُما لَئِنْ اتَيْتَنا صالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشّاكِرينَ . فَلَمّآ اتيهُما صالِحًا جَعَلالَهُ شُرَكاءَ فيما اتيهُما فَتَعالَى اللهُ عَمّايُشْرِكُونَ.) (1) اوست كه همه شما را از يك تن بيافريد، و از آن يك تن زنش را نيز بيافريد تا به او آرامش يابد. چون با او درآميخت، به بارى سبك بارور شد و مدتى با آن سركرد. و چون بار سنگين گرديد، آن دو، الله پروردگار خويش را بخواندند كه اگر ما را فرزندى صالح دهى از سپاسگزاران خواهيم بود . چون خدا آن دو را فرزندى صالح داد، براى او در آنچه به آنها عطا كرده بود شريكانى انگاشتند، حال آنكه خدا از هرچه با او شريك مى سازند برتر است. 7. به نقل و تأييد از طبرى: ابليس در قصّه حضرت آدم، تمثيلى است از همه كسانى كه از خضوع در برابر فرمان خدا امتناع مىورزند و به امر خدا تن نمى سپارند. و مصداق برجسته اين تمثيل، يهودند.(2) 8. به نقل از المنار: مجموعه قصّه آدم چندين تمثيل را در بردارد: ـ اين كه خداوند به فرشتگان از جانشين ساختن انسان در زمين خبر مى دهد، تمثيلى است از آماده سازى زمين و نيروهاى دنيايى براى آفرينش موجودى كه كمال زمين به اوست. ـ پرسش فرشتگان از اين كه چرا خداوند موجودى خونريز را مى آفريند، تمثيلى است از اختيار و آزادى انسان و اين كه اختيار او با جانشينى اش در زمين ناسازگار نيست. ـ آموختن اسماء به آدم، تمثيلى است از استعداد انسان براى يادگيرى همه چيز و


1. اعراف / 189 و 190. 2. تفسير طبرى، ج 1، ص 175.