مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص107
فرشتگان به شيوه تمثيل و ضرب المثل بوده است; و در ضرب المثل، همچون ديگر انواع كنايه و سخن پوشيده، معناى ظاهرى واژه ها مُراد نيست. البتّه اين ويژه تمثيل نيست، بلكه ديگر فنون بلاغى چون مبالغه و غلو و اغراق را نيز شامل است. در همه اين موارد، بايد ميان صدق هنرى و صدق عقلى تفاوت نهاد. در همين جا، دكتر خلف الله دو نكته را يادآورى مى كند: يكى آن كه تمثيلى بودن برخى از قصّه هاى قرآن به اين معنا نيست كه همه موادّ آن ها خيالى باشد، بلكه معمولا آميزشى از ريشه اى واقعى و پرداختى خيالى در آن ها به چشم مى خورَد. ديگر اين كه ورود خيال به قصّه هاى قرآنى ناشى از نياز مخاطبان به آن است و نه نياز خداوند به خيال پرورى. به ديگر بيان، از آن جا كه قرآن به عربى مبين و بليغ نازل گشته، اسلوب هاى ادبى و هنرى زبان عربى را به كار بسته است كه از جمله آن ها تكيه بر عنصر خيال است. گفتنى است كه دكتر خلف الله وجود دو نوع تمثيل را در آيات و قصّه هاى قرآنى برشمرده است: 1. تمثيلى كه پس از بيان معانى اصلى جلوه گر مى شود تا آن معانى را جلا و صفا بخشد و به تعبير جرجانى، شعله آن را در ذهن مخاطب بر افروزد و نيرويش را افزون كند و قلوب را به سمت آن جلب نمايد.(1) 2. تمثيلى كه از آغاز، قالبِ معنا مى شود و اصولا معنا از طريقِ آن انتقال مى يابد. اين آيه از مصداق هاى برجسته چنين تمثيلى است: اِنّا عَرَضْنَا الاَْمانةَ عَلَى السَّمواتِ وَالاَْرْضِ وَالْجِبالِ فَاَبَيْنَ اَنْ يَحْمِلْنَها وَاَشْفَقْنَ مِنْها وَحَمَلَهَا الاِْنسانُ اِنَّهُ كانَ ظَلُومًا جَهُولاً.(2) ما اين امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم، از تحمل آن سرباز زدند و
1. عبدالقاهر جرجانى: اسرار البلاغه، ص 86. 2. احزاب / 72.