پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص94

تا چه حد خيال انديش و عقل گريز بوده اند و امثال دكتر خلف الله انديشه خويش را بر چه مبانى لرزانى استوار ساخته اند. به راستى، چه منافاتى است ميان عقل و علم با يارى فرشتگان به مسلمانان؟ مگر قرآن به نوعِ اين يارى تصريح كرده است كه ما به چنين خيال پردازى هايى روى آورده ايم؟ مگر يارى معنوى فرشتگان امرى ممكن نيست؟ مگر حتّى يارى مادّى فرشتگان نمى تواند در قالبى تحقّق يابد كه همگان نبينند؟ مگر…؟ ونيز غروب خورشيد در چشمه اى گِل آلود و سياه كه از فرا چشم ذوالقرنين تصويرمى شود، دليل شكوه و بلاغت قرآن است يا ناسازگارى اش با عقل و علم؟ در باب نمونه هاى تاريخى هم عجيب است كه سخن صريح قرآن را درباره هامان بر زمين نهيم و به اقوال مورّخان يهود استناد ورزيم. «اخت هارون» هم كه به راحتى قابل فهم است و هيچ يك از دو وجه برشمرده فخر رازى، ناپذيرفتنى نيست. با اين حال، چرا ما، خود، قرآن را ناسازگار با تاريخ مسلّم بدانيم؟

سه انگيزه مهمّ رويكرد خاصّ خلف الله

در مجموع، مى توان سه عامل مهم را به عنوان انگيزه هاى رويكرد خاصّ دكتر خلف الله و هم انديشگانش بر شمرد: 1. با اوج يافتن گرايش هاى امروزين ومتمايل به روشنفكرى در مصر و ديگر كشورهاى اسلامى، گروهى از دانشمندان علوم دينى كوشيدند تا همه مفاهيم دينى را به گونه اى با دانش و رهاورد فكرى جهان غرب همگون جلوه دهند. يكى از ثمره هاى اين كوشش همه جانبه و نوعاً خالصانه، منحصر ساختن وحى در چهارچوب عقل محدود بشرى بود. هرجا عقل بشرى به ژرفاى يك مفهوم وحيانى پى نمى بَرَد، اين گروه مى كوشند تا آن مفهوم را تأويل ودستكارى كنند، زيرا شأن عقل را فراتر از تصرّف و تأويل مى دانند. مثلا هرگاه