پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص84

ايرادهاى اساسى سخن خلف الله

به اين ترتيب، مى بينيد كه دكتر خلف الله براى سازگار ساختن قصّه هاى قرآن با معيارهاى ادبى و هنرى رايج، ناچار شده است دست به دفاعى بزند كه از صدها هجوم زيانبارتر است. ايرادهاى اساسى اين ديدگاه را مى توان چنين برشمرد: 1. اگر مبناى مذكور پذيرفته شود، بايد اعتراف كرد كه قرآن كتابى جاودانه و از آنِ همه عصرها و نسل ها نيست; بلكه تنها به تناسب مقتضيات آن روزگار سخن گفته است. آيا نبايد از خود پرسيد: «فرضاً مردم آن روزگار بدين ترتيب، مجذوب قرآن گردند; ليكن مردم روزگاران بعد با اين اسطوره ها و خيال پردازى ها چگونه برخورد خواهند كرد؟» 2. اصلا مبناى مزبور باطل است. از مجموع قرآن مى توان دريافت كه شيوه برخوردش با مخاطبان شيوه اى حكيمانه است و نه صرفاً شيوه برآوردن نياز مخاطب. به ديگر بيان، قرآن به نيازهاى طبيعى و راستين مخاطب نظر مى كند، نه هرچه او مى پسندد. مثلا وقتى قريش پيامبر را زير باران سؤال هاى نابجا در مورد هِلال قرار مى دهند و از تغييرات و حالات آن مى پرسند، خداوند با حكمت خويش به اين پرسش ها پاسخ مى دهد: يَسْئَلُونَكَ عَنِ الاَْهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَواقيتُ لِلنّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِاَنْ تَأتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَأتُوا الْبُيُوتَ مِنْ اَبْوابِها وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.(1) از تو درباره هلالهاى ماه مى پرسند، بگو: براى آن است كه مردم وقت كارهاى خويش و زمان حج را بشناسند. و پسنديده نيست كه از پشت خانه ها به آن ها داخل شويد، ولى پسنديده راه كسانى است كه پروا مى كنند. واز درها به خانه ها درآييد و از خدا بترسيد تا رستگار شويد.


1. بقره / 189.