پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص79

مى دود)(1); «ثُعْبان مُبين»(2) (= اژدهاى راستين); و «تَهْتَزُّ كَأنَّها جانّ»(3) (= همانند مارى كه مى جنبد). اين هر سه تصوير مكمّل يكديگرند و با هم تناقضى ندارند.(4)عصاى موسى به فرمان خدا در ستبرى همانند اژدها، در چابكى مانند مار دونده، و در بيم انگيزى مانند مار جنبنده بود. اين هرسه نما يك صحنه را نشان مى دهند، ليكن هريك از بُعدى و زاويه اى آن را روايت مى كنند; به ويژه كه ناظران آن صحنه طبيعتاً به حسب فضاى ذهنى و روانى خود، به گونه هاى مختلف در آن مى نگريسته اند. اين تعدّد جلوه ها حاكى از تعدّد رويدادها نيست، بلكه رويدادى واحد در جلوه گاه هاى سه گانه روايت گشته است; آن هم روايتى دو منظوره: نشان دادن ابعاد و اوصاف گوناگون يك پديده، و نيز حكايت از نگاه ها و برداشت هاى ناظران. 3. قرآن كلام همه شخصيّت هاى قصّه هايش را به عربى باز آورده و يا برخى از اشيا و حيوان ها را صاحب گفتار شمرده; امّا اين هرگز به معناى تصرّف در كلام آن ها نيست. قصّه هاى قرآن در كمال امانت دارى و صداقتورزى، آن گفتارها را به گونه اى بازتاب بخشيده كه مخاطب عربْ زبان، آن را بفهمد. و اين از آن روست كه بتواند با مخاطبان خود ارتباط برقرار كند و پيام خويش را براى آنان قابل دريافت سازد. و اين با واقعيّت نگارى و حقيقت نمايى قصّه هاى قرآن كاملا سازگار است.


1. طه / 20. 2. اعراف / 107 و شعراء / 32. 3. قصص / 31 و نمل / 10. 4. درباره معانى اين سه عبارت، آراى ديگر نيز هست. اين بنده كه مجموعه ترجمه هاى آيات را از استاد «عبدالمحمّد آيتى» وام گرفته ام، در اين جا نيز برداشت و ترجمه ايشان را ملاك قرار داده ام.