مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص78
بياورم يا پاره آتشى. شايد گرم شويد. قالَ لاَِهْلِهِ امْكُثُوا اِنّى انَسْتُ نارًا لَعَلّى اتيكُمْ مِنْها بِخَبَر اَوْ جَذْوَة مِنَ النّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُون.(1) به كسان خود گفت: درنگ كنيد. آتشى ديدم. شايد از آن خبرى يا پاره آتشى بياورم تا گرم شويد. در اين گزارش، آنچه ثابت است و هيچ تغيير نمى پذيرد، دو چيز است: موسى از خانواده خود مى خواهد در اين نقطه درنگ كنند; موسى از دور آتشى مى بيند. بنابراين، در هر سه روايت قصّه، اين عبارت ثابت است: «امْكُثُوا إِنّى آنَسْتُ نارًا». امّا آنچه به عبارات گوناگون آمده، ادامه گفتار موسى با خانواده خويش است. خداوند اين بيان را دقيقاً طبق آنچه در خاطر موسى مى گذشته، و در هر بار به گونه اى بوده، آورده است. نخست مى پندارد ابتدا شعله اى آتش بر مى گيرد و آن گاه انسانى بر كناره آتش مى يابد كه راه را به او نشان دهد. از اين رو مى گويد: «لَعَلّى اتيكُمْ مِنْها بِقَبَس اَوْ اَجِدُ عَلىَ النّارِ هُدىً». سپس مى بيند نيازش به انسان بيش از آتش است، پس مى گويد: «سَـاتيكُمْ مِنْها بِخَبَر اَوْ اتيكُمْ بِشِهاب قَبَس لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ». امّا با اندكى تأمّل در مى يابد كه نمى توان با اين قاطعيّت وعده يافتن انسانى را در شبى چنين تاريك داد. پس آهنگ سخن را به اميد مى گراياند واز حتميّت آن مى كاهد: «لَعَلّى اتيكُمْ مِنْها بِخَبَر اَوْ جَذْوَة مِنَ النّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُون». پس در هر يك از اين سه نما، يكى از حالات درونى موسى تصوير گشته و از مجموعه آن ها برآيند ذهنيّت او معلوم مى شود.(2) پاره دوم. تصوير عصاى موسى ازعصاى موسى نيز سه تصوير آمده است: «حَيَّةٌ تَسْعى» (= مارى كه
1. قصص / 29. 2. مقايسه كنيد با تدوين موازى در هنر سينما.