پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص73

محالى تحقّق يابد; آن گاه آيا ابو وهب همانند من صبور در سختى ها، پُردل و نيرومند، و آرامْ قلب خواهدبود؟»(1) معلوم است كه اين سؤال هيجان آلوده شاعر دلالت دارد كه نام ها و صفات، هويّت و خويشتنِ خويشِ يك مرد و يك قوم را تشكيل مى دهند و هرگز قابل داد و ستد نيستند، اگر چه به ظاهر نامى اين سو و آن سو شود.

اثر ناپذيرى از تخيّل و اسطوره، نشانه ضعف هنر عربى نيست

اين كه شعر و هنر عرب نتوانسته آثارى همچون «ايلياد» هومر به گنجينه هنر بشر عطا كند، ناشى از همين ويژگى تاريخى و شخصيّتى است. اين، به طور مطلق، نبايد نوعى نقص و فتور تلّقى شود. وابستگى هاى عشيره اى و قبيله اى سبب شده كه قوم عرب نسبت به پيشينه و هويّت واقعى خويش وفادار بمانَد و از اسلوب هاى هنرى ديگران كمتر اثر پذيرد، همان گونه كه در برخورد با دعوت الاهى نيز شعار «إنّا وجدنا آباءنا على امة وإنا على آثارهم مقتدون» سر مى داد يا مثلا برايش بسيار ننگ آور بود كه زنى از قبيله اى به قبيله ديگر انتساب يابد. پس نبودِ نمونه هاى خيالى و اسطوره اى، به تنهايى، نشانه ضعف ادب و هنر عرب نيست، همان گونه كه نبايد به طور مطلق وجه قوّت ادب و هنر يونان به شمار رود. البتّه هرگاه همين ويژگى محيطى و شخصيّتى دستخوش تحوّل گشته، فرهنگ و هنر قوم عرب نيز به سوى جلوه هاى اسطوره اى و خيالى ميل كرده است. نمونه اين رويكرد در عصر فاطميان مصر به خوبى پيداست. اثر مشهور


1. ألا هل أتى الحسناء أن حليلها«تأبّط شرّاً» واكتنيت «أبا وهب» هبيه تسمى اسمى وسميت باسمهفأين له صبرى على فادح الخطب؟ وأين له بأس كبأسى ونجدتىوأين له فى كلّ فاجعة قلبى؟