پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص72

آن گاه كه به تاريخ عرب مى نگريم، حكايت هايى را مى يابيم كه عناصر اصلى آن ها برخورد، مقاومت، و نبرد است. جنگ هاى پياپى، خون فشانى ها، غارت ها، غيرت ورزيدن ها، پاسدارى از حريم تا پاى جان، و تعصّب هاى حيرت آور قومى و قبيله اى جلوه هايى از همين معنايند. اين قصّه پرفراز و نشيب طولانى كه زندگانى مردم عرب را رقم مى زده، آهنگ و عناصر ويژه اى براى سخن گفتن و قلم زدن پديد آورده است. شاعر يا قصّه نويس عرب نمى تواند صورت هايى بيافريند كه از زندگى طبيعى او بيگانه باشد. سيرى در شعر عرب نشان مى دهد كه همه جلوه هاى هنرى شعر در خدمت همين واقعيّت بوده اند. زيباترين تشبيه ها در آثار ماندگار ادبى بر همين پايه استوارند. شرحى كه «عنتره»، قهرمان قصّه هاى جنگى عرب، از نبردهاى اعجاب آفرين خود مى دهد; هرگز از واقعيّات جنگ فاصله ندارد. او در اوج تصوير آفرينى هاى حماسى اش نيز پايبند حقايق است و از خيال و رؤيا اثر نمى پذيرد. حتّى شاعرانى كه در محيط و زمينه اى همانند اسطوره پردازانِ يونانى زيسته اند، نيز از واقعيّت ها تصوير آفريده اند. «عمرو بن كلثوم»، صاحب معلّقه مشهور كه شبيه ترين نمونه آثار ادبى عرب به اسطوره هاى غربى است ـ همچون نقّاشى چيره دست افتخارات «بنى تغلب» را تصوير مى كند; امّا در اين مفاخره از واقعيّات پاى فراتر نمى نهد. نمونه هاى پايبندى به خود و تاريخ و زندگى واقعى خويش، در بسيارى از آثار و اثر آفرينان عرب بازتاب دارد. آنچه درباره شاعر صولتمند، «تَأَبَّطَ شَرّا»، نقل شده بازگوينده همين حقيقتِ جارى است. كسى به نام «ابو وهب» نزد او آمد و خواست نام خود را با نام وى داد و ستد كند تا هر چه اعتبار و صولت و حرمت از آن اوست نصيب خود گردانَد و در برابر، هرچه وى بخواهد بدهد. اين خواسته، شاعر را به هيجان انگيخت و او را به انكارى سخت واداشت كه «گيرم چنين امر