مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص70
قصّه غيبى نيز آن است كه رويدادهاى غيبى روزگاران پيش يا معاصر را حكايت كند، مانند قصّه خلق آدم و فريب ابليس، قصّه فرزندان آدم، صحنه هاى قيامت، و وصف احوال بهشتيان و دوزخيان.(1) درباره اين تقسيم بندى بايد گفت كه ميان قصّه تاريخى و غيبى هيچ تفاوتى نيست. اگر ملاك غيبى بودن، مجهوليّت آن باشد ـ همان گونه كه اين پژوهنده تصريح كرده است(2) ـ آن گاه مى توان همه قصّه هاى غيبى را تاريخى دانست. اگر غرض اين باشد كه قصّه هاى غيبى اصولا در عالَم غيب، و نه شهود، تحقّق يافته اند، بايد گفت كه اين سخن هيچ دليلى ندارد. مثلا چگونه مى توان گفت كه قصّه آدم مربوط به جهان شهود نيست؟ از اين گذشته، اصولا آنچه وى با عنوان قصّه واقعى برشمرده، در تعريف قصّه قرآنى جاى نمى گيرد. تفصيل اين بحث را در تعريف قصه قرآنى آورده ايم. 5. قصّه هاى قرآن بر سه نوعند: تاريخى، تمثيلى، غيبى. قصّه تاريخى عبارت است از قصّه كسانى كه خداوند احوالشان را در قرآن، با اسلوب و عناصر خاصّ قصه گويى، آورده است. قصّه تمثيلى آن است كه بر سبيل ضرب المثل آمده تا حال مخاطبان را بازگويد. نوع رويدادهاى اين قصّه ها نشان مى دهد كه پس از وقوع اوّلى نيز چنان ماجراهايى ممكن است بارها اتّفاق بيفتند. قصّه صاحبان باغ در سوره قلم و قصّه صاحب دو باغ در سوره كهف از اين قبيل هستند. قصّه غيبى آن است كه ماجراهايش در جهان غيب، و نه شهود، تحقّق يافته اند. قصّه آدم و نيز قصّه مسيح
1. محمّد شديد: منهج القصّة فى القرآن، ص 35 تا 58. گفتنى است كه همين پژوهنده، قصّه هاى قرآن را از لحاظ طول، به سه نوع كوتاه، بلند، و قصّه صحنه (مانند صحنه هاى قيامت) تقسيم كرده است. 2. همان، ص 41.